درگیر تو بودم که نمازم به قضا رفت...
درگیر تو بودم که #نمازم به قضا رفت...
در من غزلی درد کشید و سرِ زا رفت!
#سجاده گشودم که بخوانم غزلم را
سمتی که تویی، عقربه قبله نما رفت!
در بین غزلِ #نام تو را داد زدم ، داد
آنگونه که تا آن سرِ این کوچه صدا رفت!
بیرون زدم از خانه یکی پشت سرم گفت
این وقت شب این #شاعر دیوانه کجا رفت...
در من غزلی درد کشید و سرِ زا رفت!
#سجاده گشودم که بخوانم غزلم را
سمتی که تویی، عقربه قبله نما رفت!
در بین غزلِ #نام تو را داد زدم ، داد
آنگونه که تا آن سرِ این کوچه صدا رفت!
بیرون زدم از خانه یکی پشت سرم گفت
این وقت شب این #شاعر دیوانه کجا رفت...
۱۴۱.۲k
۰۵ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.