سناریو
وقتیتویتنهاییتمیرقصیواونامیبینن
متیو:با لبخند بهت خیره شده و تیکه داده به دیوار،وقتی که تموم میشه برات دست میزنه و میگه:میشه برای منم برقصی؟
.
.
.
.
تئودور:لبخند میزنه و میاد سمتت،دستت و میگیره و باهم میرقصید
.
.
.
.
لورنزو:ازت عکس میگیره و وسط رقصت میاد پیشت،دستش و سمتت دراز میکنه و میگه:افتخار میدید مادام؟
.
.
.
.
دراکو:اون اولش متوجه نشد اما بعدش فقط خیره شده بود بهت،زیرلب چیزای عجیبی میگفت وقتی که دیدیش ایستادی که گفت:ادامه بده بیب...دارم لذت میبرم
.
.
.
.
ریگولوس:اصولا باهم میرقصید تنهایی پیش نمیرید
.
.
.
.
تام:گوشیش و در میاره و ازت فیلم میگیره،وقتی که تموم شد میگه:یه کارجدید از بیبی گرلم...
میاد سمتت و موهات و میزنه پشت گوشت و میگه:خیلی فوقالعاده بود!
متیو:با لبخند بهت خیره شده و تیکه داده به دیوار،وقتی که تموم میشه برات دست میزنه و میگه:میشه برای منم برقصی؟
.
.
.
.
تئودور:لبخند میزنه و میاد سمتت،دستت و میگیره و باهم میرقصید
.
.
.
.
لورنزو:ازت عکس میگیره و وسط رقصت میاد پیشت،دستش و سمتت دراز میکنه و میگه:افتخار میدید مادام؟
.
.
.
.
دراکو:اون اولش متوجه نشد اما بعدش فقط خیره شده بود بهت،زیرلب چیزای عجیبی میگفت وقتی که دیدیش ایستادی که گفت:ادامه بده بیب...دارم لذت میبرم
.
.
.
.
ریگولوس:اصولا باهم میرقصید تنهایی پیش نمیرید
.
.
.
.
تام:گوشیش و در میاره و ازت فیلم میگیره،وقتی که تموم شد میگه:یه کارجدید از بیبی گرلم...
میاد سمتت و موهات و میزنه پشت گوشت و میگه:خیلی فوقالعاده بود!
۲.۰k
۱۲ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.