مرد پشت نقاب...
پارت 3
+باشه. منم کوک هستم.
-خوشبختم کوک.
+هوم. خب من دیگه برم.
اینو گفت و رفت🗿
بالاخره مدرسه تموم شد و ساعت هفت عصر میخواستیم بریم خونه. وقتی داشتیم وسایلو جمع میکردیم به کوک گفتم
-کوک میشه صبر کنی باهم بریم؟
+من با ماشین میرم.
-خب حداقل تا دم در.
+باش...
کوک خیلی سرد بود و نمیخواست باهام ارتباط بگیره.
وسایلمو سریع جمع کردم و باهاش رفتم. تو راه میخواستم هرجور شده سر صحبتو باز کنم ولی نمیدونستم چی بگم. حس میکردم باهام حال نمیکنه و مزاحمم.
ولی اون سکوت بینمونو شکست و گفت
+موهات خیلی خوشگلن!
-واقعاا؟
+اوهوم.
-راستش تازه زدم
+چرا زدی؟
-وقتی داشتم برا خودم غذا درست میکردم پایین موهام سوخت مجبور شدم بزنم.
+عاووو...
-اره...مدیونی فک کنی دست و پا چلفتی ام
یه لبخند کوتاه زد.
اون دست به سینه بود و نمیخواست ارتباط بگیره ولی من دستام رو بند کوله پشتیم بود و نگاهم بهش.
+چرا خواستی بین این همه ادم با من دوست شی؟
-حس متفاوت بودن دادی.ولی حس میکنم تو زیاد با من حال نمیکنی.
+درست حس کردی. من نمیشناسمت و نمیتونم باهات راحت باشم. بهم زمان بده.
-عام...باش...
+هوم
رسیدیم به در حیاط مدرسه.
+خب من دارم میرم. تو پیاده میری یا کسی میاد دنبالت؟
نگا کردم دیدم یه بنز با یه راننده شخصی منتظر کوکه.
-عااا باید منتظر بابام باشم.
+هوا داره تاریک میشه و تقریبا همه بچه ها رفتن. نمی ترسی؟
-نه منتظرش میمونم
+باشه. پس فعلا فردا میبینمت.
تن صداش پایین بود و خیلی سرد حرف میزد. معلوم بود آدم درونگرایی عه. من شناخت خوبی از درونگرا ها دارم میدونم که باید بهشون نزدیک شی اون موقع که باهات صمیمی شدن و احساس راحتی کردن پیشت برونگرا ترین آدم میشن.
سوار شدو رفت و بعد پنج دقیقه بابام اومد دنبالم و منم سوار شدم و تو راه کلی سوال پیچم کرد که چیشد و با کی دوست شدم. این روتین همیشگی اولین روز مدرسه من بود.
رسیدیم خونه. شام خوردم و خسته افتادم خوابیدم.
پرش زمانی به فردا صبح
دیر بیدار شدم ولی همچیزو سریع درست کردم و رفتم مدرسه.
بابام امروز نمیومد پس با اتوبوس رفتم.
وقتی رسیدم خیلی سریع دویدم و رفتم سمت مدرسه.
پنج دقیقه مونده بود به هشت که رسیدم و تازه یادم افتاد تکلیف ننوشتم.
سریع دفترو کوبیدم رو میز و تکلیفو نوشتم و تو اون لحظه دوست و کوک و فلان حالیم نبود فقط نمیخواستم مثل دفعات قبل معلم جلو همه برینه بهم.
ادامه دارد...
لایک و کامنت یادتون نره و اگه از اکسپلور میاید حتما فالو کنید ♥️
+باشه. منم کوک هستم.
-خوشبختم کوک.
+هوم. خب من دیگه برم.
اینو گفت و رفت🗿
بالاخره مدرسه تموم شد و ساعت هفت عصر میخواستیم بریم خونه. وقتی داشتیم وسایلو جمع میکردیم به کوک گفتم
-کوک میشه صبر کنی باهم بریم؟
+من با ماشین میرم.
-خب حداقل تا دم در.
+باش...
کوک خیلی سرد بود و نمیخواست باهام ارتباط بگیره.
وسایلمو سریع جمع کردم و باهاش رفتم. تو راه میخواستم هرجور شده سر صحبتو باز کنم ولی نمیدونستم چی بگم. حس میکردم باهام حال نمیکنه و مزاحمم.
ولی اون سکوت بینمونو شکست و گفت
+موهات خیلی خوشگلن!
-واقعاا؟
+اوهوم.
-راستش تازه زدم
+چرا زدی؟
-وقتی داشتم برا خودم غذا درست میکردم پایین موهام سوخت مجبور شدم بزنم.
+عاووو...
-اره...مدیونی فک کنی دست و پا چلفتی ام
یه لبخند کوتاه زد.
اون دست به سینه بود و نمیخواست ارتباط بگیره ولی من دستام رو بند کوله پشتیم بود و نگاهم بهش.
+چرا خواستی بین این همه ادم با من دوست شی؟
-حس متفاوت بودن دادی.ولی حس میکنم تو زیاد با من حال نمیکنی.
+درست حس کردی. من نمیشناسمت و نمیتونم باهات راحت باشم. بهم زمان بده.
-عام...باش...
+هوم
رسیدیم به در حیاط مدرسه.
+خب من دارم میرم. تو پیاده میری یا کسی میاد دنبالت؟
نگا کردم دیدم یه بنز با یه راننده شخصی منتظر کوکه.
-عااا باید منتظر بابام باشم.
+هوا داره تاریک میشه و تقریبا همه بچه ها رفتن. نمی ترسی؟
-نه منتظرش میمونم
+باشه. پس فعلا فردا میبینمت.
تن صداش پایین بود و خیلی سرد حرف میزد. معلوم بود آدم درونگرایی عه. من شناخت خوبی از درونگرا ها دارم میدونم که باید بهشون نزدیک شی اون موقع که باهات صمیمی شدن و احساس راحتی کردن پیشت برونگرا ترین آدم میشن.
سوار شدو رفت و بعد پنج دقیقه بابام اومد دنبالم و منم سوار شدم و تو راه کلی سوال پیچم کرد که چیشد و با کی دوست شدم. این روتین همیشگی اولین روز مدرسه من بود.
رسیدیم خونه. شام خوردم و خسته افتادم خوابیدم.
پرش زمانی به فردا صبح
دیر بیدار شدم ولی همچیزو سریع درست کردم و رفتم مدرسه.
بابام امروز نمیومد پس با اتوبوس رفتم.
وقتی رسیدم خیلی سریع دویدم و رفتم سمت مدرسه.
پنج دقیقه مونده بود به هشت که رسیدم و تازه یادم افتاد تکلیف ننوشتم.
سریع دفترو کوبیدم رو میز و تکلیفو نوشتم و تو اون لحظه دوست و کوک و فلان حالیم نبود فقط نمیخواستم مثل دفعات قبل معلم جلو همه برینه بهم.
ادامه دارد...
لایک و کامنت یادتون نره و اگه از اکسپلور میاید حتما فالو کنید ♥️
۸.۱k
۱۷ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.