𝔓𝔞𝔯𝔱⑦
سرم پایین بود و داشتم راهمو میرفتم که کسی از پشت کشیدتم که میخواستم بیوفتم ولی سریع خودمو جمع کردم
+ یااا وحشیه عوضی چته
÷توعه عوضی
اومد و یقمو گرفت
+ولم کننن
یک سیلی مهمون صورتم کرد و یکی دیگم زد نزدیک بود اشکم دراد ولی مقاومت کردم
÷عوضیه ی هرزه چطووررررر جرئت کردی به اوپام دست بزنی
+اوپایه تو وای خدایا یکی منو بگیره
یقمو هل داد و ول کرد
÷یک دفعه ی دیگه نزدیکش شی یا حتی ببینیشم یا صداش کنی همینجا دفنت میکنم
و بعد راهشو کشیدو رفت
بلندشدم شلوارم و دستام خاکی شده بود سریع تکوندمشون و رفتم پیش بچه ها
$ایگووو ایگو ا/ت
+چیشده چرا انقد نفس نفس میزنی
$اگر بفهمی با کی گروه بندی شدیم خودتو آتیش میزنی
+کی؟
$کوک
+هاع؟!
$تازه این قسمت خوب ماجراس
+قسمت بدش کجاس
$اونجایی که قراره تو چادرم باهاش باشیم
+الان فشارم میوفته
$تروخدا نه ما هنوز بهت احتیاج داریم
+چی میزنی میای
$علف
+خدایا خودت ظهور کن
...............
#الانتقریبانزدیکبعدازظهرهقبلازینکههواتاریکبشهنظرتونچیهیهبازیبکنیم
&اره خوبه موافقییییمممم(داد)
#منومعاونچندتانامهبرایهرگروهامادهکردیما
#اعضایهرگروهبایددوتانامهروحداقلپیداکنههرکیکه
#بیشترینتعدادوپیداکنهبرندس
بهکوکنگاهکردم چشماشبرقیزد
#شروعکنید
بدو بدو پشت کل درختارو گشتم هیچی نبود فقط یه نانه بود با یه پاکت زرد ورش داشتم و رفتم سمت درخت بعدی حداقل باید دوتا پیدا میکردیم من مطمئنم اون احمقا هیچی پیدا نمیکننن
بعداز یکم گشتن منم تسلیم شدم فقط همونو پیدا کردم راه افتادم سمت چادرا
#خبجووناچیاپیداکردید
+منیکی
$منمیکی
-منمیکی
÷منسهتا پیداکردم
اااااااا دختریکه ی عوضی قطعا داره دروغ میگه حتی اگرم چیزی پیدا کرده باشه یه کاغذ زبالس
این داستان ادامه دارد...؟!
شرمنده چند روز نبودم درگیر بودم
+ یااا وحشیه عوضی چته
÷توعه عوضی
اومد و یقمو گرفت
+ولم کننن
یک سیلی مهمون صورتم کرد و یکی دیگم زد نزدیک بود اشکم دراد ولی مقاومت کردم
÷عوضیه ی هرزه چطووررررر جرئت کردی به اوپام دست بزنی
+اوپایه تو وای خدایا یکی منو بگیره
یقمو هل داد و ول کرد
÷یک دفعه ی دیگه نزدیکش شی یا حتی ببینیشم یا صداش کنی همینجا دفنت میکنم
و بعد راهشو کشیدو رفت
بلندشدم شلوارم و دستام خاکی شده بود سریع تکوندمشون و رفتم پیش بچه ها
$ایگووو ایگو ا/ت
+چیشده چرا انقد نفس نفس میزنی
$اگر بفهمی با کی گروه بندی شدیم خودتو آتیش میزنی
+کی؟
$کوک
+هاع؟!
$تازه این قسمت خوب ماجراس
+قسمت بدش کجاس
$اونجایی که قراره تو چادرم باهاش باشیم
+الان فشارم میوفته
$تروخدا نه ما هنوز بهت احتیاج داریم
+چی میزنی میای
$علف
+خدایا خودت ظهور کن
...............
#الانتقریبانزدیکبعدازظهرهقبلازینکههواتاریکبشهنظرتونچیهیهبازیبکنیم
&اره خوبه موافقییییمممم(داد)
#منومعاونچندتانامهبرایهرگروهامادهکردیما
#اعضایهرگروهبایددوتانامهروحداقلپیداکنههرکیکه
#بیشترینتعدادوپیداکنهبرندس
بهکوکنگاهکردم چشماشبرقیزد
#شروعکنید
بدو بدو پشت کل درختارو گشتم هیچی نبود فقط یه نانه بود با یه پاکت زرد ورش داشتم و رفتم سمت درخت بعدی حداقل باید دوتا پیدا میکردیم من مطمئنم اون احمقا هیچی پیدا نمیکننن
بعداز یکم گشتن منم تسلیم شدم فقط همونو پیدا کردم راه افتادم سمت چادرا
#خبجووناچیاپیداکردید
+منیکی
$منمیکی
-منمیکی
÷منسهتا پیداکردم
اااااااا دختریکه ی عوضی قطعا داره دروغ میگه حتی اگرم چیزی پیدا کرده باشه یه کاغذ زبالس
این داستان ادامه دارد...؟!
شرمنده چند روز نبودم درگیر بودم
۲۱.۶k
۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.