دیگر فرهنگ مراقبت از کودک در خانواده های ایرانی تغییر کرد
دیگر فرهنگ مراقبت از کودک در خانواده های ایرانی تغییر کرده ؛
کودک تکریم فراوان می شود ؛ مساله اش مساله خانواده است ، اصلا محور تصمیم های خانواده است ، خانواده با تمام توان ، وضع جسمی ، روحی ، اموزشی ، ارتباطی ،
شادی و غم کودک را مراقبت می کند ، برایش هزینه می کند و نگرانی دایم دارد ؛ این فرهنگ مراقبت اولویت کودک بر همه امور در خانواده ؛ مقابل فرهنگ مراقبتیست ،
که در دو نسل قبل جریان داشت ؛ کودک ، بخشی از راه حل های خانواده برای حل مشکلات بود ، مشکل خانواده مشکل کودک بود
نه بالعکس ؛ کودک در کارها کمک می کرد
، بچه های کوچک تر از خود را مراقبت می کرد ، اموزش بخشی از خواسته هایش بود که بسیاری از موارد ممکن بود امکانش را کمتر پیدا کند ؛ کودک بزرگسالی بود برای خانواده که هنوز سن اش زیاد نشده و توانایی هایش کم است
؛ اما بخشی از راه حل مشکلات خانواده است ،
هرچند در حد خود ؛ محور خانواده پدر و مشکلات اقتصادی اوست
و بقیه بخشی از راه حل ها و کمک کننده ها ؛ فرهنگ مراقبت جدید این وضع را معکوس کرد و حالا ما کودکانی داریم
که از طرف والدین تکریم می شوند
اما حضور واقعی در متن زندگی کامل و پر مشکل خانواده ندارند
، کودکان جدید در اکواریوم خانواده به مدیریت مادر زندگی می کنند ؛
چنین وضعی خانواده را مسوول همه چیز کودک تا بزرگی کرده : درس خواندن ، ازدواج کردن ، رشد جسمانی و مشکلات روحی و...
؛ خیل عظیمی پدرانی که حالا دنبال شغل برای بچه های دهه هفتادی خود هستند ،
گویای یک تاریخ معکوس است ؛
جوانانی که به اقتصاد پدران کمک می کردند ،
رفتند و حالا پدرانند که باید برای بچه ها شغل و نان و
مسکن فراهم کنند ؛ فرهنگ مراقبت جدید ، در اکواریوم گ قشنگ خانواده ، نسلی ، کم اثر ، کم ارتباط ، کم شجاعت ، و مادر محور می سازد ؛ مادرانی که از سر دلسوزی و محبت ،
کودکانشان را به جای بزرگ کردن ، کوچک تر می کنند و توانایی های اجتماعی شان را می گیرند ؛
این وضع ، نمی دانم تا کجا ادامه دارد ؛ اما هرچه هست ، اینده نسل کودکان امروز ایرانی را نابود می کند ؛
فرهنگ مراقبت جدید ، یک خطر اجتماعیست ؛ نمی دانم ، چطور ، اما باید تغییر کند
و گرنه جامعه اینده ، دیگر معنای جامعه نخواهد داد.
#کودک #مراقبت #سیدمجیدحسینی
کودک تکریم فراوان می شود ؛ مساله اش مساله خانواده است ، اصلا محور تصمیم های خانواده است ، خانواده با تمام توان ، وضع جسمی ، روحی ، اموزشی ، ارتباطی ،
شادی و غم کودک را مراقبت می کند ، برایش هزینه می کند و نگرانی دایم دارد ؛ این فرهنگ مراقبت اولویت کودک بر همه امور در خانواده ؛ مقابل فرهنگ مراقبتیست ،
که در دو نسل قبل جریان داشت ؛ کودک ، بخشی از راه حل های خانواده برای حل مشکلات بود ، مشکل خانواده مشکل کودک بود
نه بالعکس ؛ کودک در کارها کمک می کرد
، بچه های کوچک تر از خود را مراقبت می کرد ، اموزش بخشی از خواسته هایش بود که بسیاری از موارد ممکن بود امکانش را کمتر پیدا کند ؛ کودک بزرگسالی بود برای خانواده که هنوز سن اش زیاد نشده و توانایی هایش کم است
؛ اما بخشی از راه حل مشکلات خانواده است ،
هرچند در حد خود ؛ محور خانواده پدر و مشکلات اقتصادی اوست
و بقیه بخشی از راه حل ها و کمک کننده ها ؛ فرهنگ مراقبت جدید این وضع را معکوس کرد و حالا ما کودکانی داریم
که از طرف والدین تکریم می شوند
اما حضور واقعی در متن زندگی کامل و پر مشکل خانواده ندارند
، کودکان جدید در اکواریوم خانواده به مدیریت مادر زندگی می کنند ؛
چنین وضعی خانواده را مسوول همه چیز کودک تا بزرگی کرده : درس خواندن ، ازدواج کردن ، رشد جسمانی و مشکلات روحی و...
؛ خیل عظیمی پدرانی که حالا دنبال شغل برای بچه های دهه هفتادی خود هستند ،
گویای یک تاریخ معکوس است ؛
جوانانی که به اقتصاد پدران کمک می کردند ،
رفتند و حالا پدرانند که باید برای بچه ها شغل و نان و
مسکن فراهم کنند ؛ فرهنگ مراقبت جدید ، در اکواریوم گ قشنگ خانواده ، نسلی ، کم اثر ، کم ارتباط ، کم شجاعت ، و مادر محور می سازد ؛ مادرانی که از سر دلسوزی و محبت ،
کودکانشان را به جای بزرگ کردن ، کوچک تر می کنند و توانایی های اجتماعی شان را می گیرند ؛
این وضع ، نمی دانم تا کجا ادامه دارد ؛ اما هرچه هست ، اینده نسل کودکان امروز ایرانی را نابود می کند ؛
فرهنگ مراقبت جدید ، یک خطر اجتماعیست ؛ نمی دانم ، چطور ، اما باید تغییر کند
و گرنه جامعه اینده ، دیگر معنای جامعه نخواهد داد.
#کودک #مراقبت #سیدمجیدحسینی
۱۰.۶k
۰۴ مرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.