کار اموز من ... part 3

لونا : خب ... عام ... باید گرسنه باشید ‌... میشه وقت استراحت بدید و غذا بخورید ؟
کوک : هوم ‌... من گرسنه نیستم * جدی
لونا : هوم باش
و لونا در غذا را باز کرد و گفت
لونا : دختره ی گشاد نکرده غذا درست کنه غذایی که خودم برا شام درست کردمو گزاشته ... ایششش
کوک : " این چقدر غر می زنه چقدر زر میزنه خو غذا تو کوفت کن دیگههه "
لونا یه قاشق برداشت و پر از غذا کردش و اروم اروم از پشت نزدیک کوک شد که یهو کوک گرفتش
لونا : از کجا فهمیدی ؟
کوک : چی فک کردی ؟ ... خر که نیستم می فهمم
لونا : اها
کوک : حالا چی کار داشتی ؟
لونا : دهنتو باز کن
کوک : چ...
که لونا قاشقو مثل مامانایی که به زور غذا میدن به بچشون هل داد تو دهن کوک
لونا : ببخشید ... اما من که می دونم تو گشنته بخور ... خوشمزس
کوک : اومممم * دهنش پره نمی تونه حرف بزنه
بعد از این که غذای توی دهنشو خورد شروع کرد به حرف زدن
کوک : مگه من گفتم خوش م ه نیست گفتم گوشنم نیستتتت * عصبی و اخم
لونا : اها باش حالا بیا بخور
کوک : نخوام ... هوفففففففف
لونا : من تنهایی بهم نمیچسبه بیا بخور دیگه ناز نکن
کوک : هوففففففف باش
و قاشقو به دست گرفت و شروع به خوردن کردن
کوک : اسمت چیه ؟
لونا : اوه خودمو معرفی نکردم ؟
کوک : نه
لونا : خب من یو لونا هستم ۱۸ سالمه
کوک : اها ... خب منم ج...
لونا : میشناسمتون ... جئون جونگ کوک ۲۲ ساله
کوک : از کجا می دونی ؟ ‌... ارمی هستی ؟
لونا : نه دوستم ارمیه
کوک : اها
...
لایک : ۱۲
کامنت : ۶