فیک جیمین
(عشق همیشگی)
سوپرایزززز☺💓
Part 10
ویو ات
+همش ...تقصیر... توعه(عربده)
بابام اومد منو از جیمین جدا کرد و من سریع رفتم تو اتاقم ۳۰ ثانیه نشد بابام و جیمین اومدن بالا
₩ات این درو باز کن
+اون مرتیکه رفت(گریه)
_ن اگر این درو باز نکنی درو میشکنم
توجهی به حرفاشون نکردم داشتن هی صدام میکردن من رفتم زیر پتو ۲۰ ثانیه بعد دیدم دارن درو میشکونن رفتم درو باز کردم که اومدن داخل اتاق
_اقای کیم من باید با ات صحبت کنم
₩من تنهاتون میزارم
+من با تو حرفی ندارم برو بیرون(سردو عصبی)
بابام رفت درو بست
_ات میدونم این بچرو نمیخوای ولی من پدرشم و حق دارم درباره بودن یا سقط کردن تصمیم بگیرم
+من میخوام با کسی که دوسش دارم زندگی کنم و بچه دار شم
_ات من نمیدونم کی و کجا اما من عاشقت شدم دوست ندارم تورو با کسه دیگه ای ببینم من بچه ای که مادرش تو باشی رو میخوام من زندگی که تو توش باشی رو میخوام
+...
_ات لطفا قبول کن من ... من قول میدم خوشبختت کنم من میخام تو عم منو دوسم داشته باشی
+برو بیرون
_....باید اماده شی میخایم بریم خرید عروسی
+گفتم برو بیرون(یکم بلند)
ویو جیمین
از اتاقش بیرون اومدم که اقای کیم بهم گفت
₩بهش فشار نیار بزار یکم فکر کنه
رفتم رو مبل نشستم که بعد ۲۰ مین ات اومد پایین
رفتیم سوار ماشین شدیم و رفتیم مزون لباس عروس
(علامت فروشنده!)
!سلام خوش اومدید
_ممنون
رفتیم لباس عروسا رو دیدیم ات لباسای خیلی پوشیده انتخاب میکرد که من رفتم و یه لباس اتنخاب کردم
_این خوبه
+من میخوام لباس عروسو بپوشم یا تو؟
_من دوس دارم این لباسو تو تنت بپوشم پس لطفا بپوشش
ویو ات
لباسو ازش گرفتم و رفتم پوشیدم اومدم بیرون
_خیلی قشنگه همینو میخریم
+اما من نمیخامش خیلی بازه
_اما من دوست دارم تو روز عروسی اینو بپوشی خیلی هم بهت میاد
با حرص رفتم لباسو در اوردم رفتیم لباس جیمینم خریدیم
رفتیم حلقه ها هم گرفتیم
جیمین منو رسوند خونه رفتم داخل خونه به بابام سلام کردم و رفتم تو اتاقم
سوپرایزززز☺💓
Part 10
ویو ات
+همش ...تقصیر... توعه(عربده)
بابام اومد منو از جیمین جدا کرد و من سریع رفتم تو اتاقم ۳۰ ثانیه نشد بابام و جیمین اومدن بالا
₩ات این درو باز کن
+اون مرتیکه رفت(گریه)
_ن اگر این درو باز نکنی درو میشکنم
توجهی به حرفاشون نکردم داشتن هی صدام میکردن من رفتم زیر پتو ۲۰ ثانیه بعد دیدم دارن درو میشکونن رفتم درو باز کردم که اومدن داخل اتاق
_اقای کیم من باید با ات صحبت کنم
₩من تنهاتون میزارم
+من با تو حرفی ندارم برو بیرون(سردو عصبی)
بابام رفت درو بست
_ات میدونم این بچرو نمیخوای ولی من پدرشم و حق دارم درباره بودن یا سقط کردن تصمیم بگیرم
+من میخوام با کسی که دوسش دارم زندگی کنم و بچه دار شم
_ات من نمیدونم کی و کجا اما من عاشقت شدم دوست ندارم تورو با کسه دیگه ای ببینم من بچه ای که مادرش تو باشی رو میخوام من زندگی که تو توش باشی رو میخوام
+...
_ات لطفا قبول کن من ... من قول میدم خوشبختت کنم من میخام تو عم منو دوسم داشته باشی
+برو بیرون
_....باید اماده شی میخایم بریم خرید عروسی
+گفتم برو بیرون(یکم بلند)
ویو جیمین
از اتاقش بیرون اومدم که اقای کیم بهم گفت
₩بهش فشار نیار بزار یکم فکر کنه
رفتم رو مبل نشستم که بعد ۲۰ مین ات اومد پایین
رفتیم سوار ماشین شدیم و رفتیم مزون لباس عروس
(علامت فروشنده!)
!سلام خوش اومدید
_ممنون
رفتیم لباس عروسا رو دیدیم ات لباسای خیلی پوشیده انتخاب میکرد که من رفتم و یه لباس اتنخاب کردم
_این خوبه
+من میخوام لباس عروسو بپوشم یا تو؟
_من دوس دارم این لباسو تو تنت بپوشم پس لطفا بپوشش
ویو ات
لباسو ازش گرفتم و رفتم پوشیدم اومدم بیرون
_خیلی قشنگه همینو میخریم
+اما من نمیخامش خیلی بازه
_اما من دوست دارم تو روز عروسی اینو بپوشی خیلی هم بهت میاد
با حرص رفتم لباسو در اوردم رفتیم لباس جیمینم خریدیم
رفتیم حلقه ها هم گرفتیم
جیمین منو رسوند خونه رفتم داخل خونه به بابام سلام کردم و رفتم تو اتاقم
۴.۸k
۰۵ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.