( ادامه پارت 2)
( ادامه پارت 2)
بومگیو گفت: ... نیکی... یه چیزی بهت میگم فقط قول بده به حرفام خوب گوش کنی... باشه؟
نیکی که نگران کای شده بود گفت : بگووووو
بومگیو: ببین یه ماشین......... اومد کای رو زد خب! بعد الان کای رو بردن بیمارستان... تو این چند روزو بیا بمون پیش من تا حال کای خوب بشه...
بومگیو خواست حرفاش رو ادامه بده که نیکی هق هق کنان گفت:
من داداشم مو میخوام ممممم
من کایمو میخواممم
بومگیو اونو بغل کرد و گفت : من بهت قول میدم زود خوب بشه حالا تو این چند هفته رو بیا پیش من باشه؟
نیکی:تو قول دادیااااا...
بومگیو : افرین پسر خوب ( با گریه) حالا پاشو بریمم...
اون دوتا اون روز رو باسختی تمام به مدرسه رفتن و بعد مدرسه مستقیم رفتن بیمارستانی که کای توش بود
بومگیو : سلام. ما همراه مریضی که اوردن چند ساعت پیش هستیم.
+: لطفا اسمشون رو بگین
نیکی: هیونینگ کای ...
+: ... اتاق 132 بخش اورژانسی ها
بومگیو : ممنون!
بومگیو گفت: ... نیکی... یه چیزی بهت میگم فقط قول بده به حرفام خوب گوش کنی... باشه؟
نیکی که نگران کای شده بود گفت : بگووووو
بومگیو: ببین یه ماشین......... اومد کای رو زد خب! بعد الان کای رو بردن بیمارستان... تو این چند روزو بیا بمون پیش من تا حال کای خوب بشه...
بومگیو خواست حرفاش رو ادامه بده که نیکی هق هق کنان گفت:
من داداشم مو میخوام ممممم
من کایمو میخواممم
بومگیو اونو بغل کرد و گفت : من بهت قول میدم زود خوب بشه حالا تو این چند هفته رو بیا پیش من باشه؟
نیکی:تو قول دادیااااا...
بومگیو : افرین پسر خوب ( با گریه) حالا پاشو بریمم...
اون دوتا اون روز رو باسختی تمام به مدرسه رفتن و بعد مدرسه مستقیم رفتن بیمارستانی که کای توش بود
بومگیو : سلام. ما همراه مریضی که اوردن چند ساعت پیش هستیم.
+: لطفا اسمشون رو بگین
نیکی: هیونینگ کای ...
+: ... اتاق 132 بخش اورژانسی ها
بومگیو : ممنون!
۲.۱k
۱۰ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.