♡مافیا ددی من♡
♡مافیا ددی من♡
Part 10
(از زبان ا/ت)
جونگ کوک می خواست شیشه رو بشکنه که من گفتم وایسا یه دری رو دیدیم گفتم اول بیا اینجا رو ببینیم وقتی رو باز کردم اونجا
پر از دلار بود
اصلا باورم نمی شد ما دلار ها رو پیدا کردیم
و چند تا کیف بزرگ پارچه ای دیدم و سری کیفا رو بر داشتیم و پولارو گذاشتیم داخلش
و جونگ کوک شیشه رو شکست
و اژیز خطر به صدا در امد همه تو حالت اماده باش بودن
.منو کوک تونستیم هر جوری شده خودمونو برسونیم به بیرون و تا جایی که تونستیم
دویدیم بعد از چند دقیقه
که از اونجا فاصله گرفتیم یهو یک ماشین امد
جلومو و وایساد یه مردی ازش امد بیرون جونگ کوک سری رفت و گفت بلاخره امدی تهیونگ!
جونگ کوک :ا/ت بدو بیا سوار شو
سوار ماشین شدم و رفتیم امارت
و اقای جئون خیلی خوش حال بود یک جشن بزرگ ترتیب داد
و به من گفت
اقای جئون: ا/ت فعلا یه چند روزی اینجا بمون برایت خطرناکه که بری بیرون
ما برایت یه اتاق با چند تا لباس اماده کردیم
ازشون تشکر کردم و رفتم داخل اتاقم
راسش خیلی قشنگ بود یک داخل سفید
با یک هودی کیوت پوشیدم
(عکسشو می گزارم)
و خواستم برم بیرون یه هوایی بخرم که یاد حرف اقای جئون افتادم و بجاش رفتم روی پشت بوم
چند دقیقه بعد جونگ کوک امد بالا و اتیش بازی شروع شد
(از زبان جونگ کوک)
خواستم یه هوایی بخورم رفتم پشت بوم
که ا/ت رو اونجا دیدم و با هم به اتیش بازی نگاه کردیم
می خواستم به ا/ت اعتراف کنم که دوستش دارم
بهش گفتم
جونگ کوک: ا/ت میشه بهت یه چیزی بگم؟
ا/ت: اره حتما بگو
جونگ کوک : ا/ت من.. من دوست دارم
حمایت...... 💜؟
Part 10
(از زبان ا/ت)
جونگ کوک می خواست شیشه رو بشکنه که من گفتم وایسا یه دری رو دیدیم گفتم اول بیا اینجا رو ببینیم وقتی رو باز کردم اونجا
پر از دلار بود
اصلا باورم نمی شد ما دلار ها رو پیدا کردیم
و چند تا کیف بزرگ پارچه ای دیدم و سری کیفا رو بر داشتیم و پولارو گذاشتیم داخلش
و جونگ کوک شیشه رو شکست
و اژیز خطر به صدا در امد همه تو حالت اماده باش بودن
.منو کوک تونستیم هر جوری شده خودمونو برسونیم به بیرون و تا جایی که تونستیم
دویدیم بعد از چند دقیقه
که از اونجا فاصله گرفتیم یهو یک ماشین امد
جلومو و وایساد یه مردی ازش امد بیرون جونگ کوک سری رفت و گفت بلاخره امدی تهیونگ!
جونگ کوک :ا/ت بدو بیا سوار شو
سوار ماشین شدم و رفتیم امارت
و اقای جئون خیلی خوش حال بود یک جشن بزرگ ترتیب داد
و به من گفت
اقای جئون: ا/ت فعلا یه چند روزی اینجا بمون برایت خطرناکه که بری بیرون
ما برایت یه اتاق با چند تا لباس اماده کردیم
ازشون تشکر کردم و رفتم داخل اتاقم
راسش خیلی قشنگ بود یک داخل سفید
با یک هودی کیوت پوشیدم
(عکسشو می گزارم)
و خواستم برم بیرون یه هوایی بخرم که یاد حرف اقای جئون افتادم و بجاش رفتم روی پشت بوم
چند دقیقه بعد جونگ کوک امد بالا و اتیش بازی شروع شد
(از زبان جونگ کوک)
خواستم یه هوایی بخورم رفتم پشت بوم
که ا/ت رو اونجا دیدم و با هم به اتیش بازی نگاه کردیم
می خواستم به ا/ت اعتراف کنم که دوستش دارم
بهش گفتم
جونگ کوک: ا/ت میشه بهت یه چیزی بگم؟
ا/ت: اره حتما بگو
جونگ کوک : ا/ت من.. من دوست دارم
حمایت...... 💜؟
۲۱.۲k
۲۰ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.