اینجا چهخبره¿¡ 🩷💜 پارت۷ مرگ و زندگی
مکس لطفا خواهرمو نجات بدین آبجی جون لطفا منو ول نکن😭😭😭😭
پرش زمانی به یک ساعت قبل🩷💜
یوکی : مکس مراقب باش😟😟😟
یوکی توی عملیات تیر میخوره و الان بیمارستانه
پرش زمانی به تموم شدن عمل🩷💜
دکتر : آقای مکس خواهرتون عمل سختی رو پشت سر گذاشتن و الان بیهوش هستن🙁🙁
مکس : میتونم خواهرم و ببینم😢😢
دکتر : فعلا نه😕😕
مکس : کی میتونم ببینمش😢😢
دکتر : هروقت که بهوش بیان😕😕
مکس : بهتره به الکس زنگ بزنم چون تا اونجایی که یادمه خواهرمو دوست داشت
الکس : چرا مکس بهم زنگ میزنه🫤🫤
الکس : الو سلام مکس چیزی شده😕😕
مکس : خواهرم تیر خورده و الان تو بخش مراقبت های ویژس (با اشک)😭😭😭
مکس : چیییییی کدوم بیمارستان(با اشک)😢😢
مکس : بیمارستان کلای درنایت (چه اسم سمی گفتم😂)
پرش زمانی به رسیدن الکس به بیمارستان🩷💜
الکس : مکس یوکی چرا تیر خوره😢😢
مکس : تیر خورد دیگه😭😭
پرش زمانی به فردا🩷💜
دکتر : خانم یوکی به هوش اومدن میتونید به بینیدشون😄😄
ادامه دارد................😎
شرایط پارت بعد👇🏻👇🏻
۶ تا لایک🩷
۶ تا کامنت مسبت💜
فالو تا ۲۰۴ تایی شدن🩷
پرش زمانی به یک ساعت قبل🩷💜
یوکی : مکس مراقب باش😟😟😟
یوکی توی عملیات تیر میخوره و الان بیمارستانه
پرش زمانی به تموم شدن عمل🩷💜
دکتر : آقای مکس خواهرتون عمل سختی رو پشت سر گذاشتن و الان بیهوش هستن🙁🙁
مکس : میتونم خواهرم و ببینم😢😢
دکتر : فعلا نه😕😕
مکس : کی میتونم ببینمش😢😢
دکتر : هروقت که بهوش بیان😕😕
مکس : بهتره به الکس زنگ بزنم چون تا اونجایی که یادمه خواهرمو دوست داشت
الکس : چرا مکس بهم زنگ میزنه🫤🫤
الکس : الو سلام مکس چیزی شده😕😕
مکس : خواهرم تیر خورده و الان تو بخش مراقبت های ویژس (با اشک)😭😭😭
مکس : چیییییی کدوم بیمارستان(با اشک)😢😢
مکس : بیمارستان کلای درنایت (چه اسم سمی گفتم😂)
پرش زمانی به رسیدن الکس به بیمارستان🩷💜
الکس : مکس یوکی چرا تیر خوره😢😢
مکس : تیر خورد دیگه😭😭
پرش زمانی به فردا🩷💜
دکتر : خانم یوکی به هوش اومدن میتونید به بینیدشون😄😄
ادامه دارد................😎
شرایط پارت بعد👇🏻👇🏻
۶ تا لایک🩷
۶ تا کامنت مسبت💜
فالو تا ۲۰۴ تایی شدن🩷
۲.۵k
۲۱ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.