زیر سایه ی آشوبگر p32
همه چیز رو براش توضیح دادم
_با وجود این هایی که بهت گفتم یکم بهم راجب depp Web توضیح میدی؟
نفسی گرفت و گفت:
_خب ببین این بخشی که ما از اینترنت داریم استفاده میکنیم یعنی همین سرچ های عادی راجب اقتصاد ورزش آشپزی هنر و خیلی چیزای دیگه تنها ۴ درصد از کل اینترنته ،
یعنی ۹۶ درصد دیگه در دسترس ما نیست و بخش های مخفی ای اینترنته که برای خلاف های گنده ..قاچاق..و معامله های غیر قانونی انجام میشه ،
و حالا deep web و dark Web جز اون ۹۶ درصده....ورود به این سایت های تقریبا غیر ممکنه چون دقیقا وقتی که واردش بشی تمام اطلاعات گوشيت هک میشه و حتی میتونن آدرست رو هم به راحتی دربیارن
پرسیدم:
_یعنی هیچ جوره نمیشه جلوشون رو گرفت؟
_تا جایی که من میدونم نه....هک کردن اون ها کار خیلی سختیه...ولی تا همینجاش که میدونیم فرمول تکمیل شده رو بدست نیاوردن خودش خبر خوبیه
بلند شدم و گفتم:
_تو تا کی اینجا کار داری
_کاری ندارم چطور؟
_پس ناهار مهمون من
ناهار رو کنار هم خوردیم...جاناتان نزاشت پول غذا رو حساب کنم به قول خودش:
_زشته جلوی یه مرد دست تو جیبت بکنی
رفتیم تو شهر گشتیم...تو پارک بستنی خوردیم و روی چمن ها دراز کشیدیم
_میخوای بریم ماشینت رو از کارواش برداری؟
نگاهی به ساعت کردم:
_الان ساعت ۹ شبه بعید میدونم باز باشن...فردا میرم میگیرم
پشت ترافیک موندیم...تصادف شده بود و همه جا شلوغ بود:
_بپیچ توی یه کوچه تا میانبر بریم اینجوری تا صبح هم نمیرسیم
طبق گفته ام رفت تو کوچه ای....خلوت بود و راحت میشد از ترافیک حلو افتاد
یهو سرعت ماشین کم شد و چند لحظه بعد ایستاد
جاناتان پیاده شد
_چی شده؟ چرا وایساد؟
گفت:
_پنچر شده...بزار لاستیک زاپاس دارم الان عوض میکنم
خیالم که راحت شد تو ماشین موندم ....خمیازه ای کشیدم و سرمو به شیشه تکیه دادم
چند دقیقه ای چشم بستم تا کار جاناتان تموم بشه....اما بعد از مدتی که دیدم خبری ازش نشد از ماشین پیاده شدم:
_جاناتان؟...تموم نشد کارت؟
صدایی ازش نشنیدم...ترس برم داشت:
_جاناتان؟؟؟؟....کجایی....جا...
با دیدنش قلبم از سینم افتاد
بیهوش جلوی ماشین افتاده و رنگ به رو نداشت....نکنه مرده....یا مسیح
دهنمو باز کردم تا کمک بخوام که دستکش های سیاهی چیزی مثل طناب رو گرفت دور دهنم
انقدر محکم میکشید که جای دست نداشت و نمیتونستم طناب رو بگیرم
_با وجود این هایی که بهت گفتم یکم بهم راجب depp Web توضیح میدی؟
نفسی گرفت و گفت:
_خب ببین این بخشی که ما از اینترنت داریم استفاده میکنیم یعنی همین سرچ های عادی راجب اقتصاد ورزش آشپزی هنر و خیلی چیزای دیگه تنها ۴ درصد از کل اینترنته ،
یعنی ۹۶ درصد دیگه در دسترس ما نیست و بخش های مخفی ای اینترنته که برای خلاف های گنده ..قاچاق..و معامله های غیر قانونی انجام میشه ،
و حالا deep web و dark Web جز اون ۹۶ درصده....ورود به این سایت های تقریبا غیر ممکنه چون دقیقا وقتی که واردش بشی تمام اطلاعات گوشيت هک میشه و حتی میتونن آدرست رو هم به راحتی دربیارن
پرسیدم:
_یعنی هیچ جوره نمیشه جلوشون رو گرفت؟
_تا جایی که من میدونم نه....هک کردن اون ها کار خیلی سختیه...ولی تا همینجاش که میدونیم فرمول تکمیل شده رو بدست نیاوردن خودش خبر خوبیه
بلند شدم و گفتم:
_تو تا کی اینجا کار داری
_کاری ندارم چطور؟
_پس ناهار مهمون من
ناهار رو کنار هم خوردیم...جاناتان نزاشت پول غذا رو حساب کنم به قول خودش:
_زشته جلوی یه مرد دست تو جیبت بکنی
رفتیم تو شهر گشتیم...تو پارک بستنی خوردیم و روی چمن ها دراز کشیدیم
_میخوای بریم ماشینت رو از کارواش برداری؟
نگاهی به ساعت کردم:
_الان ساعت ۹ شبه بعید میدونم باز باشن...فردا میرم میگیرم
پشت ترافیک موندیم...تصادف شده بود و همه جا شلوغ بود:
_بپیچ توی یه کوچه تا میانبر بریم اینجوری تا صبح هم نمیرسیم
طبق گفته ام رفت تو کوچه ای....خلوت بود و راحت میشد از ترافیک حلو افتاد
یهو سرعت ماشین کم شد و چند لحظه بعد ایستاد
جاناتان پیاده شد
_چی شده؟ چرا وایساد؟
گفت:
_پنچر شده...بزار لاستیک زاپاس دارم الان عوض میکنم
خیالم که راحت شد تو ماشین موندم ....خمیازه ای کشیدم و سرمو به شیشه تکیه دادم
چند دقیقه ای چشم بستم تا کار جاناتان تموم بشه....اما بعد از مدتی که دیدم خبری ازش نشد از ماشین پیاده شدم:
_جاناتان؟...تموم نشد کارت؟
صدایی ازش نشنیدم...ترس برم داشت:
_جاناتان؟؟؟؟....کجایی....جا...
با دیدنش قلبم از سینم افتاد
بیهوش جلوی ماشین افتاده و رنگ به رو نداشت....نکنه مرده....یا مسیح
دهنمو باز کردم تا کمک بخوام که دستکش های سیاهی چیزی مثل طناب رو گرفت دور دهنم
انقدر محکم میکشید که جای دست نداشت و نمیتونستم طناب رو بگیرم
۲۲.۵k
۲۶ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.