وقتی عضو جدید ویجایتوییp4
مسعود:چرا خب
ا/ت: آنقدر پا پیچ من نشو
وسایلم جمع کردم رفتم سینا و شایان متو گرفته بودن ولی من رفتم
۵ روز بعد
رفتم تو شرکت جدیدم اینجا ادیتور سریالم
و رفتم سر میزم دیدم یه دست گل بزرگ اونجاست و نوشته
مسعود:برگرد لطفا من و بچه ها دوست داریم لطفااا
دلم اصلا نمیخواد شایان چند بار بهم گفت ولی نه من نمیخوام عاشق شم
بعد شرکت با دوستم مینا قرار داشتم که بریم پارتی
پس سریع رفتم خونه لباس پوشیدم رفتم سمت خونه ای که توش پارتی بود مینا اونجا وایسا بود سیگارم رو روشن کردم و رفتم سمت مینا
ا/ت:سلام چرا بیرونی نرفتی تو
مینا:دقت به دور و برا نکردی
نگاه کردم دیدم بله مسعودههه ولی اینجا چی کار میکنه
رفتم سمت ماشینش و دیدم یه دختر تو ماشینشه
ویو مسعود:یه دختر از وسط خیابون آوردم که بیاد باهام این پارتی میدونستم ا/ت هم هست میخواستم حرصش بدم
ا/ت: آنقدر پا پیچ من نشو
وسایلم جمع کردم رفتم سینا و شایان متو گرفته بودن ولی من رفتم
۵ روز بعد
رفتم تو شرکت جدیدم اینجا ادیتور سریالم
و رفتم سر میزم دیدم یه دست گل بزرگ اونجاست و نوشته
مسعود:برگرد لطفا من و بچه ها دوست داریم لطفااا
دلم اصلا نمیخواد شایان چند بار بهم گفت ولی نه من نمیخوام عاشق شم
بعد شرکت با دوستم مینا قرار داشتم که بریم پارتی
پس سریع رفتم خونه لباس پوشیدم رفتم سمت خونه ای که توش پارتی بود مینا اونجا وایسا بود سیگارم رو روشن کردم و رفتم سمت مینا
ا/ت:سلام چرا بیرونی نرفتی تو
مینا:دقت به دور و برا نکردی
نگاه کردم دیدم بله مسعودههه ولی اینجا چی کار میکنه
رفتم سمت ماشینش و دیدم یه دختر تو ماشینشه
ویو مسعود:یه دختر از وسط خیابون آوردم که بیاد باهام این پارتی میدونستم ا/ت هم هست میخواستم حرصش بدم
۳.۰k
۰۷ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.