خواستگار اجباری
خواستگار اجباری
پارت 7
آت: آره خوبم
پرش زمانی به آرایشگاه
آت: خوب من دیگه برم فعلا
تهيونگ : برو عزیزم فعلا
ویو تهيونگ
خیلی خوشحالم با وجود اینکه اول اصلا از این ازدواج خوشم نمیامد ولی الان خیلی خوشحالم
چند ساعت بعد
تهيونگ: سلام عشقم چه خوشگل شدی
آت: سلام عزیزم تو هم خیلی جذاب شدی
تهيونگ: بریم
آت: بریم
تهيونگ: من برم آبميوه بخرم
آت: باشه عشقم
ویو تهيونگ
رفتم آبمیوه خریدم و رفتم به سمت ماشین که ۰۰۰
ویو آت
تهيونگ داشت میومد به سمت ماشین که دیدم یک ماشین زد به تهيونگ کل دنیا رو سرم آوار شد يعنيييييي تهيونگ من روی زمینه
پارت 7
آت: آره خوبم
پرش زمانی به آرایشگاه
آت: خوب من دیگه برم فعلا
تهيونگ : برو عزیزم فعلا
ویو تهيونگ
خیلی خوشحالم با وجود اینکه اول اصلا از این ازدواج خوشم نمیامد ولی الان خیلی خوشحالم
چند ساعت بعد
تهيونگ: سلام عشقم چه خوشگل شدی
آت: سلام عزیزم تو هم خیلی جذاب شدی
تهيونگ: بریم
آت: بریم
تهيونگ: من برم آبميوه بخرم
آت: باشه عشقم
ویو تهيونگ
رفتم آبمیوه خریدم و رفتم به سمت ماشین که ۰۰۰
ویو آت
تهيونگ داشت میومد به سمت ماشین که دیدم یک ماشین زد به تهيونگ کل دنیا رو سرم آوار شد يعنيييييي تهيونگ من روی زمینه
۳.۵k
۰۳ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.