p12
p12
_ بخاطر بچشه وگرنه الان سر به تنش نبود ( کمی داد )
+ تو یه عوضی ای ( بغض داد)
_ خفه شو (عربده)
بغضم داشت میترکید اون چجور به خودش اجازه عربده زدن و میده
بدو بدو رفتم تو اتاقم و درو قفل کردم
رو تخت دراز کشیدم
کم کم چشمام گرم شد و خوابیدم
با صدای جیغ بیدار شدم رفتم پایین که دیدم
تهیونگ داره اون دختره ( اسمش یادم نیس) رو میکشه
جیغ زدم که تهیونگ روش و کرد به من
_ اینو ببرین تو انبار بکشین(روبه بادیگارد )
و بعدش اومد سمت من
_ گمشو تو اتاق
+ نمیرم این چه وضعشه (داد)
_ خفه شو
+ نمیشم
_ دوست داری بمیری یا به فا*ک بری کدوم
+ بیشعور
_ پس نتیجه گرفته شد امشب اماده باش لیتل حالا هم برو تو اتاقت استراحت کن که قراره کلی درد بکشی
+ بمیر
رفتم تو اتاق و کیفم رو جمع کردم میخوام فرار کنم
چون یا منو میکشه یا میکنه پس من فرار میکنم
یواشکی رفتم تو حیاط و بعدش رفتم تو پارکینگ کلی سویئچ به در و دیوار اویزون بود یه سوییچ برداشتم و کلیک کردم روش سوار ماشین شدم و با سرعت گاز دادم
بادیگارد ها ترسیدن و رفتن اونور چون سرعتم ۲۰۰ تا بودو با خاک یکسان میشدن
دره عمارت شکست و کاپوت ماشین هم باهاش به فاخ رفت حالا کل مخلفات ماشین معلومه و شیشه ترک خورده اما خب مقاومه
به سرعت گاز میدادم و تو کوچه پس کوچه ها میگشتم
که بله بنزین تموم کردم پول هم که ندارم ماشین و یجا پارک کردم و پیاده راه افتادم
ته ویو
صدای داد بادیگارد و موتور ماشین اومد رفتم که دره عمارت پوکیده بود و کاپوت زانتیا هم افتاده بود
_چه اتفاقی افتاده
بادیگارد: ق. .قربان اون دختره فرار کرد
_ شماهم عین برگ چغندر اینجایید سریع برید دنبالش(عربده)
وقتی که اون صحنه رو دیدم عصبی نشدم ولی وقتی که گفت ا.ت فرار کرده اههه دختره ی لعنت بهش رید تو اعصابم
پیداش کنم بدجور به فا*کش میدم هر*زه رو ....
_ بخاطر بچشه وگرنه الان سر به تنش نبود ( کمی داد )
+ تو یه عوضی ای ( بغض داد)
_ خفه شو (عربده)
بغضم داشت میترکید اون چجور به خودش اجازه عربده زدن و میده
بدو بدو رفتم تو اتاقم و درو قفل کردم
رو تخت دراز کشیدم
کم کم چشمام گرم شد و خوابیدم
با صدای جیغ بیدار شدم رفتم پایین که دیدم
تهیونگ داره اون دختره ( اسمش یادم نیس) رو میکشه
جیغ زدم که تهیونگ روش و کرد به من
_ اینو ببرین تو انبار بکشین(روبه بادیگارد )
و بعدش اومد سمت من
_ گمشو تو اتاق
+ نمیرم این چه وضعشه (داد)
_ خفه شو
+ نمیشم
_ دوست داری بمیری یا به فا*ک بری کدوم
+ بیشعور
_ پس نتیجه گرفته شد امشب اماده باش لیتل حالا هم برو تو اتاقت استراحت کن که قراره کلی درد بکشی
+ بمیر
رفتم تو اتاق و کیفم رو جمع کردم میخوام فرار کنم
چون یا منو میکشه یا میکنه پس من فرار میکنم
یواشکی رفتم تو حیاط و بعدش رفتم تو پارکینگ کلی سویئچ به در و دیوار اویزون بود یه سوییچ برداشتم و کلیک کردم روش سوار ماشین شدم و با سرعت گاز دادم
بادیگارد ها ترسیدن و رفتن اونور چون سرعتم ۲۰۰ تا بودو با خاک یکسان میشدن
دره عمارت شکست و کاپوت ماشین هم باهاش به فاخ رفت حالا کل مخلفات ماشین معلومه و شیشه ترک خورده اما خب مقاومه
به سرعت گاز میدادم و تو کوچه پس کوچه ها میگشتم
که بله بنزین تموم کردم پول هم که ندارم ماشین و یجا پارک کردم و پیاده راه افتادم
ته ویو
صدای داد بادیگارد و موتور ماشین اومد رفتم که دره عمارت پوکیده بود و کاپوت زانتیا هم افتاده بود
_چه اتفاقی افتاده
بادیگارد: ق. .قربان اون دختره فرار کرد
_ شماهم عین برگ چغندر اینجایید سریع برید دنبالش(عربده)
وقتی که اون صحنه رو دیدم عصبی نشدم ولی وقتی که گفت ا.ت فرار کرده اههه دختره ی لعنت بهش رید تو اعصابم
پیداش کنم بدجور به فا*کش میدم هر*زه رو ....
۵.۴k
۰۹ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.