(کمک قلبم داره اتیش میگیره)
(کمک قلبم داره اتیش میگیره)
(Help, my heart is on fire)
P¹¹ادامه
نشستم
+اآ راستی چرا کافه کسی نیس
^اقای پارک گفته کسی نباشه
+فازشو درک نمیکنم خب شما بفرما
^میخوام صادقاته جواب بدی روش کراشی
+چی
^گفتم صادقانه
+خب شاید
^باشه پس برنامه رو بچینیم
^چه برنامه ای
^کاپ زدنتون (دوستان کاپ همون کاپل هس)
+چیی
^حرف نباشه قضیه یه پارتی چیه
+هیچ یه یارو عه گفته پارتی گذاشتم تو هم بیا
^خب پس قرارمون اینه میری اصرار میکنی تا تو رو هم با خودش ببره مهمونی
+بعدش
^انگار خودتم زیاد بدت نمیاد
+اصن ... هیچی
^باشه ببین از یه راهی میتونی بفهمی روت غیرتیه یا نه
+چطوری
^صب کن ببین وقتی که میرین پارتی یا باید بهت بگه لباس باز نپوش و ....زرا تموم شد و ا/ت ساعت ۵ ظهر به جیمین زنگ زد
+الو سلام رئی... جبمین میشه بیای دنبالم
_باشه یه ربعی اونجام
^یادت نره چی گفتماااا
+باش بابا
جیمین تشریف فرما شد
_سلام
+^سلام
_بریم
+باشه
^یادت نره ها
+هانا
_+خدافظ
^بای بای و با چشمای شیطانی ا/ته رو نگاه کرد
ویو جیمین
رفتیم تو ماشین نشستم
+میگم جیمین
_بفرمایید
+میشه منم بیام پارتی
_نه
+توروخدا
_میگم نه
+به جاش یه کاری که بخوای رو انجام میدم یدونه هاا
_ن...(خواستم بگم نه که گف یه کاری که بخوام رو برام انجام میده پس)گفتم:باشه ولی با یه شرط
+خب این همون کاره میشه ها
_پس نمیبرم
+باشه بابا بفرما
_لباس باز نمیپوشی
+مگه بابامی یا دوست پسرم
_اولی رو که نه ولی دومی شاید
+یااااا
+ببینم چی میشه
ویو ا/ت
خب نقشه مون داره درست پیش میره حالا نیاز یه لباس بازه که اونو هم تو چمدونم دارم(عکس لباسو تو اسلاید ² میزارم )
رسیدم خونه
+من برم یه دوش بگیرم بیام
_باشه منم همینطور
رفتیم اتاقامون
یه حمومه ³⁰ دیقه ای رفتم و چمدونم رو باز کردمو یه لباس تقریبا باز پوشیدم
(نویسنده :دوستان میخوام کمی کرم بریزم)
ساعت که ⁶ شد دیگه لباسمو پوشیده بودم و میخواستم یه ارایش معمولی کنم(عکس ارایشم گذاشتم) یه نم ساعتی گذشت که دیگع اماده شده بودم ولی خدایی کراش شده بودم(اعتماد به نپتون) که جیمین صدام زد ا/ت ا/ت رفتم طبقه پایین
+بله من امادم
_این چه لباسیه گفتم باز نباشه
+دوست دارم
_پس تضمینی نمیکنم
+چی رو
_خودت میفهمی
دوستان لباس و میکاپ رو یادم رفت بالا تو پست بعدی گذاشتم
(Help, my heart is on fire)
P¹¹ادامه
نشستم
+اآ راستی چرا کافه کسی نیس
^اقای پارک گفته کسی نباشه
+فازشو درک نمیکنم خب شما بفرما
^میخوام صادقاته جواب بدی روش کراشی
+چی
^گفتم صادقانه
+خب شاید
^باشه پس برنامه رو بچینیم
^چه برنامه ای
^کاپ زدنتون (دوستان کاپ همون کاپل هس)
+چیی
^حرف نباشه قضیه یه پارتی چیه
+هیچ یه یارو عه گفته پارتی گذاشتم تو هم بیا
^خب پس قرارمون اینه میری اصرار میکنی تا تو رو هم با خودش ببره مهمونی
+بعدش
^انگار خودتم زیاد بدت نمیاد
+اصن ... هیچی
^باشه ببین از یه راهی میتونی بفهمی روت غیرتیه یا نه
+چطوری
^صب کن ببین وقتی که میرین پارتی یا باید بهت بگه لباس باز نپوش و ....زرا تموم شد و ا/ت ساعت ۵ ظهر به جیمین زنگ زد
+الو سلام رئی... جبمین میشه بیای دنبالم
_باشه یه ربعی اونجام
^یادت نره چی گفتماااا
+باش بابا
جیمین تشریف فرما شد
_سلام
+^سلام
_بریم
+باشه
^یادت نره ها
+هانا
_+خدافظ
^بای بای و با چشمای شیطانی ا/ته رو نگاه کرد
ویو جیمین
رفتیم تو ماشین نشستم
+میگم جیمین
_بفرمایید
+میشه منم بیام پارتی
_نه
+توروخدا
_میگم نه
+به جاش یه کاری که بخوای رو انجام میدم یدونه هاا
_ن...(خواستم بگم نه که گف یه کاری که بخوام رو برام انجام میده پس)گفتم:باشه ولی با یه شرط
+خب این همون کاره میشه ها
_پس نمیبرم
+باشه بابا بفرما
_لباس باز نمیپوشی
+مگه بابامی یا دوست پسرم
_اولی رو که نه ولی دومی شاید
+یااااا
+ببینم چی میشه
ویو ا/ت
خب نقشه مون داره درست پیش میره حالا نیاز یه لباس بازه که اونو هم تو چمدونم دارم(عکس لباسو تو اسلاید ² میزارم )
رسیدم خونه
+من برم یه دوش بگیرم بیام
_باشه منم همینطور
رفتیم اتاقامون
یه حمومه ³⁰ دیقه ای رفتم و چمدونم رو باز کردمو یه لباس تقریبا باز پوشیدم
(نویسنده :دوستان میخوام کمی کرم بریزم)
ساعت که ⁶ شد دیگه لباسمو پوشیده بودم و میخواستم یه ارایش معمولی کنم(عکس ارایشم گذاشتم) یه نم ساعتی گذشت که دیگع اماده شده بودم ولی خدایی کراش شده بودم(اعتماد به نپتون) که جیمین صدام زد ا/ت ا/ت رفتم طبقه پایین
+بله من امادم
_این چه لباسیه گفتم باز نباشه
+دوست دارم
_پس تضمینی نمیکنم
+چی رو
_خودت میفهمی
دوستان لباس و میکاپ رو یادم رفت بالا تو پست بعدی گذاشتم
۵.۳k
۰۷ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.