عشق یا نفرت پارت ۲۰
من: اخ اخ قلبم دادا.
کوکی: به من میگی دادا.؟؟
من: اره چرا مگه چشه؟؟
کوکی: خیلی چیزه شه دیگه حق نداری بگی وگرنه با من یعنی جئون جونگ کوک روبه رویی./فیس کوکی/😤😤
من: چه یاع یاع یاع یاع یاع 😐😂😂😂😂😂 اخ قلبم ای کاش یه آیینه بود که خودتو تو آیینه میدیدی خیلی با مزه یی کیوت خودمی تو . بابا تو دیگه کی هستی.
کوکی: مسخره میکنی ؟؟؟💔😑😑. من: نه بابا مسخره چیه آدم بخنده فک میکنی که مسخره کرده ؟؟ کوکی : نه مسخره نکرده اون خنده های تو قشنگ کپی بود که سر مسخره کردن من بود پارک ا.ت . من: اه میگم نه دیگه حالیت شه بی مغز و کله . کوکی: الان چی گفتی ؟؟؟ من: هیچی ولش باو. کوکی: نه گفتم چی گفتی . من: کوکی ایسگا گرفتی داداش ؟؟ چی چی گفتی؟؟ هیچی نگفتم ول کن بابا ول کن نیستی که!!
کوکی: ا.ت همین الان جواب بده که چی گفتی وگرنه با من طرفی هااااااا. بهت هشدار دادم که بگی برای آخرین بار الان چی گفتی؟؟؟؟ من: خب باشه باشه. بت گفتم بی مغز و کله حالا خوب شد؟؟ کوکی: چی چیگفتی؟؟؟ بی مغز و کله.؟؟
من: اره دیگه خودت گفتی که چی گفتم منم گفتم تا نزده به سیم آخر بش بگم . و سلام نامه تمام..😁😁 چیزی بدی که نگفتم؟؟ کوکی: از بد بدتر گفتی . خنگ خداااااااااا😐😐😠😠😠😠 من: یااااااا این چه سرو وضعیه خودتو عصبانی نکن چیز بدی نگفتم. ( از زبان نویسنده: اخه دختره خنگ خداا سه ساعتع داری بش میگی بت گفتم بی مغز و کله حالا میگی خودتو عصبانی نکن و چز بدی نگفتم؟؟؟ والا خجالت داره بی چشم و رو 💔💔😑😑😐😐😐😠😠) کوکی: اگه گیرت بیارم میکشمت . کوکی رفتم دنبالش کردم که از کلاس در رفت و با بدو داشت فرار میکرد و بین راه برام از صورتش استیکر های احمقانه در میآورد(استیکر های که ا.ت برای کوکی در میآورد😎😎😙😙😆😆😏😏😋😋😋😜😜😛) همین طوری دنبالش میکردم که به ته راهرو رسید . به به گیرت آوردم پارک ا.ت. من: اخ اخ غلط کردم گوه خوردم به تو نگفتم به ننه ننه ننه ننه ننه پدرم گفتم. کوکی : نچ نچ تازه فایده نداره ا.ت . کم کم رفتم جلو و ا.ت با دیوار برخورد کرد و منم دو تا دستامو اینور و انور دیوار گذاشتم تا نتونه فرار کنه. و سرمو بردم جلو و گفتم: ا.ت خیلی میخوامت. من: من اصلا نمیخوامت. کوکی: واتتتتتتتت دددددفااااخخخخخخخخخخخخخخخخ... سرمو بیشتر بردم جلو و لبام و گذاشتم رو اون لبای شیرینش که بهترین طعمی بود کع تا حالا چشیده بودم و مک های محکمی به لباش میزدم .
از دید ا.ت
من: کم کم جلو اومد و لباشو گذاشت رو لبام و مک های محکمی به لبام میزد. میخواستم که از خودم جداش کنم ولی خیلی از من قوی تر بود و نتونستم پسش بزنم بعد از اینکه نفس کم آوردیم ازم جدا شد و تو چشام زل زد . خواستم برم که دستمو گرفت . من: کوکی واقعا برای اون حرفی که بهت زدم ببخشید.
لایک ۴۰
😘😘😘😘😘
#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن #پست_جدید #خاصترین
کوکی: به من میگی دادا.؟؟
من: اره چرا مگه چشه؟؟
کوکی: خیلی چیزه شه دیگه حق نداری بگی وگرنه با من یعنی جئون جونگ کوک روبه رویی./فیس کوکی/😤😤
من: چه یاع یاع یاع یاع یاع 😐😂😂😂😂😂 اخ قلبم ای کاش یه آیینه بود که خودتو تو آیینه میدیدی خیلی با مزه یی کیوت خودمی تو . بابا تو دیگه کی هستی.
کوکی: مسخره میکنی ؟؟؟💔😑😑. من: نه بابا مسخره چیه آدم بخنده فک میکنی که مسخره کرده ؟؟ کوکی : نه مسخره نکرده اون خنده های تو قشنگ کپی بود که سر مسخره کردن من بود پارک ا.ت . من: اه میگم نه دیگه حالیت شه بی مغز و کله . کوکی: الان چی گفتی ؟؟؟ من: هیچی ولش باو. کوکی: نه گفتم چی گفتی . من: کوکی ایسگا گرفتی داداش ؟؟ چی چی گفتی؟؟ هیچی نگفتم ول کن بابا ول کن نیستی که!!
کوکی: ا.ت همین الان جواب بده که چی گفتی وگرنه با من طرفی هااااااا. بهت هشدار دادم که بگی برای آخرین بار الان چی گفتی؟؟؟؟ من: خب باشه باشه. بت گفتم بی مغز و کله حالا خوب شد؟؟ کوکی: چی چیگفتی؟؟؟ بی مغز و کله.؟؟
من: اره دیگه خودت گفتی که چی گفتم منم گفتم تا نزده به سیم آخر بش بگم . و سلام نامه تمام..😁😁 چیزی بدی که نگفتم؟؟ کوکی: از بد بدتر گفتی . خنگ خداااااااااا😐😐😠😠😠😠 من: یااااااا این چه سرو وضعیه خودتو عصبانی نکن چیز بدی نگفتم. ( از زبان نویسنده: اخه دختره خنگ خداا سه ساعتع داری بش میگی بت گفتم بی مغز و کله حالا میگی خودتو عصبانی نکن و چز بدی نگفتم؟؟؟ والا خجالت داره بی چشم و رو 💔💔😑😑😐😐😐😠😠) کوکی: اگه گیرت بیارم میکشمت . کوکی رفتم دنبالش کردم که از کلاس در رفت و با بدو داشت فرار میکرد و بین راه برام از صورتش استیکر های احمقانه در میآورد(استیکر های که ا.ت برای کوکی در میآورد😎😎😙😙😆😆😏😏😋😋😋😜😜😛) همین طوری دنبالش میکردم که به ته راهرو رسید . به به گیرت آوردم پارک ا.ت. من: اخ اخ غلط کردم گوه خوردم به تو نگفتم به ننه ننه ننه ننه ننه پدرم گفتم. کوکی : نچ نچ تازه فایده نداره ا.ت . کم کم رفتم جلو و ا.ت با دیوار برخورد کرد و منم دو تا دستامو اینور و انور دیوار گذاشتم تا نتونه فرار کنه. و سرمو بردم جلو و گفتم: ا.ت خیلی میخوامت. من: من اصلا نمیخوامت. کوکی: واتتتتتتتت دددددفااااخخخخخخخخخخخخخخخخ... سرمو بیشتر بردم جلو و لبام و گذاشتم رو اون لبای شیرینش که بهترین طعمی بود کع تا حالا چشیده بودم و مک های محکمی به لباش میزدم .
از دید ا.ت
من: کم کم جلو اومد و لباشو گذاشت رو لبام و مک های محکمی به لبام میزد. میخواستم که از خودم جداش کنم ولی خیلی از من قوی تر بود و نتونستم پسش بزنم بعد از اینکه نفس کم آوردیم ازم جدا شد و تو چشام زل زد . خواستم برم که دستمو گرفت . من: کوکی واقعا برای اون حرفی که بهت زدم ببخشید.
لایک ۴۰
😘😘😘😘😘
#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن #پست_جدید #خاصترین
۷۵.۷k
۲۶ دی ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.