رمان سفر برای عشق پارت ۴
رمان سفر برای عشق پارت ۴
ویو ا/ت
صبح که با زنگ گوشیم بیدار شدم خودم رو ل.خ.ت رو بغل تهیونگ دیدم وبیدار ش کردم
ا/ت : تهیونگ بیدار شو صبح شده
تهیونگ: باشهههه
ویو ا/ت : تهیونگ بیدار شد لباساشو پوشید منم یه میکاپ ساده کردم و لباس ساده پوشیدم تهیونگم کامل آماده شد رفتیم پایین برای صبحونه
دوست ا/ت : دیشب چیکار کردی ؟
ا/ت : هیچی عه منحرف
ادمین
خلاصه که ا/ت اینا صبحونه خوردن و راهی شدن تا برن خرید بعد از نیم ساعت رسیدن
ا/ت : بزن بریم
رسیدیم و رفتیم دخل مغازه که لباس میفروخت
تهیونگ: ا/ت هر چی میخوای بردار
ا/ت : باشه چاگیاااااا
ویو تهیونگ
خلاصه که ا/ت رفت چند تا لباس بپوشه و همش هم بهش خیلی خوشگل میشد پس یه چند تا لباس خرید
ادامه دارد....................
اسلاید ۲ اسلاید تهیونگ
اسلاید ۳ لباس ا/ت
اسلاید ۴ میکاپ ا/ت
لایک ۷
کامنت ۷❤️❤️❤️💛
ویو ا/ت
صبح که با زنگ گوشیم بیدار شدم خودم رو ل.خ.ت رو بغل تهیونگ دیدم وبیدار ش کردم
ا/ت : تهیونگ بیدار شو صبح شده
تهیونگ: باشهههه
ویو ا/ت : تهیونگ بیدار شد لباساشو پوشید منم یه میکاپ ساده کردم و لباس ساده پوشیدم تهیونگم کامل آماده شد رفتیم پایین برای صبحونه
دوست ا/ت : دیشب چیکار کردی ؟
ا/ت : هیچی عه منحرف
ادمین
خلاصه که ا/ت اینا صبحونه خوردن و راهی شدن تا برن خرید بعد از نیم ساعت رسیدن
ا/ت : بزن بریم
رسیدیم و رفتیم دخل مغازه که لباس میفروخت
تهیونگ: ا/ت هر چی میخوای بردار
ا/ت : باشه چاگیاااااا
ویو تهیونگ
خلاصه که ا/ت رفت چند تا لباس بپوشه و همش هم بهش خیلی خوشگل میشد پس یه چند تا لباس خرید
ادامه دارد....................
اسلاید ۲ اسلاید تهیونگ
اسلاید ۳ لباس ا/ت
اسلاید ۴ میکاپ ا/ت
لایک ۷
کامنت ۷❤️❤️❤️💛
۲۹.۸k
۱۳ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.