پارته ۵ دختری از جنس انسان💜❤🖤
از، زبون جیمین:
با بوی خون بلند شدم دیدم ا.ت از پاهاش خون میاد بغلش کردم و تکونش دادم اصلا بیدار نمیشد داشت گریم در میومد که ا.ت با صورته اعصبانی بلند شد(این منم وقتی گشنمه😂)
ا.ت: چیشده؟ کی مرده؟ ساعت چند؟ چرا از خواب بیدارم کردی؟ مگه ندیدی خوابم؟
اززبون جیمین:
با دیدن قیافه ا.ت محوش شدم صورته کیوت و هاتی داشت اصلا به حرفاش توجهی نکردم تا با نشگونی که گرفت از فکرم بیرون اومدم و با نگرانی گفتم
جیمین: حالت خوبه؟ از پات داره خون میاد اگر حالت بده یریم دکتر
از زبون ا.ت:
وقتی گفت لز پام خون اومد شکه شدم و پامو نگاه کردم وایییی انگار که پریود شدم داشتم از خجالتت اب میشدم از طرفی هم دلم شروع به درد گرفتت کرده بود.
ا.ت: اممم ببخشید اقا میشه به اجوما بگی برات پد بیاره
جیمین: اولن اسمم جیمینه باید بهم بگی ارباب وگرنه تنبیه سختی میشی و دومن پد؟ پد چیه؟
ا.ت: ببخشید ارباب اجوشی خودشون میدونن پد چیه فقط اگع اوردن اگر میشه برید بیرون
جیمین: تو... تو.. چجور جرعت میکن...
ا.ت(با قیافه کیوت) لطفا ارباب
از زبون جیمین:
وقتی قیافشو کیوت کرد دلم براش ضعف رفت و اجوشی صدا زد
جیمین: اجوشی اجوشیی
اجوشی: بله ارباب
جیمین: یک پد براس این خانوم بیارـ
اجوشی: اممم... چشم
جیمین:راسی اجوشی وقتی پدو اوردی بعد بهم بگو چیه
اجوشی: چشم ارباب
چند دقیقه بعد....
اجوشی: ارباب.. ارباب...
جیمین: بله اجوشی من اینجام اوردی؟
اجوشی: اره پدو اوردم و اینم لباس بهشون بدید لازم میشه
جیمین: باشه اجوشی
اجوشی: فقط وقتی دادین بیاین بیرون
جیمین: باشه اجوشی
جیمین: ا.ت.... ا. تت
ا.ت: بله ارباب اوردین؟
جیمین: ارع بیا
(جیمین الان از اتاق رفته و رفت ببینه چیشده و اجوشی همه. ماجرا ذث تعریف کرد)
اجوشی: ارباب باید این چند روز مراقبه دختر باشید و....
جین: جیمین جیمین کجایی
جیمین: اجوشی ببینم جین چیکار داره بعد میام
جیمین: بله جین؟
جین: یخبر مهم دارم..
پارته بعد فردا ببخشید بابت تاخیر خیلی خیلی زیاد
با بوی خون بلند شدم دیدم ا.ت از پاهاش خون میاد بغلش کردم و تکونش دادم اصلا بیدار نمیشد داشت گریم در میومد که ا.ت با صورته اعصبانی بلند شد(این منم وقتی گشنمه😂)
ا.ت: چیشده؟ کی مرده؟ ساعت چند؟ چرا از خواب بیدارم کردی؟ مگه ندیدی خوابم؟
اززبون جیمین:
با دیدن قیافه ا.ت محوش شدم صورته کیوت و هاتی داشت اصلا به حرفاش توجهی نکردم تا با نشگونی که گرفت از فکرم بیرون اومدم و با نگرانی گفتم
جیمین: حالت خوبه؟ از پات داره خون میاد اگر حالت بده یریم دکتر
از زبون ا.ت:
وقتی گفت لز پام خون اومد شکه شدم و پامو نگاه کردم وایییی انگار که پریود شدم داشتم از خجالتت اب میشدم از طرفی هم دلم شروع به درد گرفتت کرده بود.
ا.ت: اممم ببخشید اقا میشه به اجوما بگی برات پد بیاره
جیمین: اولن اسمم جیمینه باید بهم بگی ارباب وگرنه تنبیه سختی میشی و دومن پد؟ پد چیه؟
ا.ت: ببخشید ارباب اجوشی خودشون میدونن پد چیه فقط اگع اوردن اگر میشه برید بیرون
جیمین: تو... تو.. چجور جرعت میکن...
ا.ت(با قیافه کیوت) لطفا ارباب
از زبون جیمین:
وقتی قیافشو کیوت کرد دلم براش ضعف رفت و اجوشی صدا زد
جیمین: اجوشی اجوشیی
اجوشی: بله ارباب
جیمین: یک پد براس این خانوم بیارـ
اجوشی: اممم... چشم
جیمین:راسی اجوشی وقتی پدو اوردی بعد بهم بگو چیه
اجوشی: چشم ارباب
چند دقیقه بعد....
اجوشی: ارباب.. ارباب...
جیمین: بله اجوشی من اینجام اوردی؟
اجوشی: اره پدو اوردم و اینم لباس بهشون بدید لازم میشه
جیمین: باشه اجوشی
اجوشی: فقط وقتی دادین بیاین بیرون
جیمین: باشه اجوشی
جیمین: ا.ت.... ا. تت
ا.ت: بله ارباب اوردین؟
جیمین: ارع بیا
(جیمین الان از اتاق رفته و رفت ببینه چیشده و اجوشی همه. ماجرا ذث تعریف کرد)
اجوشی: ارباب باید این چند روز مراقبه دختر باشید و....
جین: جیمین جیمین کجایی
جیمین: اجوشی ببینم جین چیکار داره بعد میام
جیمین: بله جین؟
جین: یخبر مهم دارم..
پارته بعد فردا ببخشید بابت تاخیر خیلی خیلی زیاد
۳۲.۱k
۲۳ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.