" مرב غریبه..ღ " پارت ۴
مردم انگار همه چیو فراموش کردن..
همشون خیره به ات..
گوشاشون فقط و فقط به صدا رو میشنیدن
صدای قشنگ و کمی با بغض ات..
اون دختر شگفت انگیز بود !
اون صداش
دوس داشتی تا ابد به این صدای دلنشینش گوش کنی..
آهنگی که خوند..
با بهترین نحو خوند..
همشون ناخودآگاه با ات میخوندن..
حالا نه تنها صدای ات بلکه صدای همه مردم همه جا رو فرا گرفته بود..تو اون خیابون صدای مردم می پیچید...
ات آهنگو با یه کلمه تمومش کرد..
"نجاتم بدید"
زیر لب اینو میگفت..
میدونست کسی نجاتش نمیده..
" عاشق شدن..اشتباهی بود که خودم انتخابش کردم..با اینکه میدونستم هیچ عاشقی زنده از عشق بیرون نمیاد :) "
این جمله مساوی با رها کردن خودش شد..
خنده تلخی کرد و چشاشو بست..
خوشحال بود..
همه خاطرات و اتفاقای زندگیش مثل فیلم جلو چشاش رد شدن..
در انتظار مرگ بود ولی.. بجای فرشته مرگ.. فرشته نجات سر و کله اش پیدا شد..
ادامه دارد....
همشون خیره به ات..
گوشاشون فقط و فقط به صدا رو میشنیدن
صدای قشنگ و کمی با بغض ات..
اون دختر شگفت انگیز بود !
اون صداش
دوس داشتی تا ابد به این صدای دلنشینش گوش کنی..
آهنگی که خوند..
با بهترین نحو خوند..
همشون ناخودآگاه با ات میخوندن..
حالا نه تنها صدای ات بلکه صدای همه مردم همه جا رو فرا گرفته بود..تو اون خیابون صدای مردم می پیچید...
ات آهنگو با یه کلمه تمومش کرد..
"نجاتم بدید"
زیر لب اینو میگفت..
میدونست کسی نجاتش نمیده..
" عاشق شدن..اشتباهی بود که خودم انتخابش کردم..با اینکه میدونستم هیچ عاشقی زنده از عشق بیرون نمیاد :) "
این جمله مساوی با رها کردن خودش شد..
خنده تلخی کرد و چشاشو بست..
خوشحال بود..
همه خاطرات و اتفاقای زندگیش مثل فیلم جلو چشاش رد شدن..
در انتظار مرگ بود ولی.. بجای فرشته مرگ.. فرشته نجات سر و کله اش پیدا شد..
ادامه دارد....
۵.۶k
۲۶ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.