fake: my crazy love part 22 💮🪷

ویو لیسا
آمدم بیمارستان که جیسان آمد پیشم
&چطوری کوچولو
+اونی صد دفعه بهت گفتم منو اونجوری صدا نکن دفعه بعد کلاهمون میره تو هما
&باشه لیسا چخبرا
+هیچی
& مطمئنی
+آره مگه قراره چه خبر باشه
& تو و جونگ کوک ...
+اونی ادامه بدی هر چی دیدی از چشم خودت دیدیا
&باشه قدر نمیدونی دیگه هدف من فقط خیره
+آره جون عمت
&حالا اصلا دوست ندارید همدیگه رو
+ما سایه همو تو هوا می‌زنیم حالا انتظار رابطه داری تو
&ای بابا از دست تو
پرستار :خانم لیسا میشه بیاید یه بیمار اورژانسی داریم
+جیسان بریم بدو
پرش زمانی به چند ساعت بعد
تقریباً کارم تموم شده بود توی این ساعت همه راهرو ها رو کم نور میکنن برای استراحت بیمارا جیسان هم ساعت کاریش تموم شده بود بخاطر همین زودتر از من رفت
داشتم وسیلام رو جمع میکردم که منشیم آمد تو و گفت:دکتر یه آقایی آمدن که لباساشون کلا مشکیه می‌خوان شما رو ببینن
+بگو بیاد تو
منشی:اگه میخواید بمونم
+نه لازم نیست برو و بگو بیاد تو
منشی :چشم خسته نباشید
رفت روپوشمو عوض کردم که صدای بسته شدن در آمد برگشتم پشتمو نگاه کردم ماسک داشت بخاطر همین نشناختمش بعد ماسکشو برداشت و لبخند زد
+تو تو اینجا چیکار می‌کنی (با لبخند)






بنظرتون کیه ؟