ارباب سردp4
فلش بک به دوهفته پیش
جانگ کوک ویو
داشتم میرفتم یکی از دشمنام رو نابود کنم که دیدم جنی داره یه پسر دیگه رو بوس میکنه یعنی خیانت کرده ولی خوشحال شدم چون دوسش نداشتم
پایان فلش بک
(استایل دو عکس ا.ت استایل سه عکس جنی)
-حالا برو
(جنی رفت )
/ خاستم یکم ویسکی بخورم که
-حق نداری بخوری
/چرا
-همین که گفتم
ا.ت ویو
دیدم کوک رفت با چند تا مرد حرف بزنه که دیدم یه پسر دست دراز کرد گفت
(علامت پسره= )
=افتخار میدید بانو
/منم که حوصلم سر رفته بود گفتم با کمال میل
/ داشتم میرقصیدم که دیدم کوک داره نگاه عصبی نگام میکنه ترسیدم و به پسره گفتم ببخشید من باید برم رفتم سمت کوک که
- به به چشمم روشن
/ دستمو اونقدر فشار میداد که میخواید از جاش دراد
/ دستمو ول کن دردم میاد
- خفه شو به حسابت میرسم (عصبی حرصی)
/ اخه به تو چه مگه تو چکارمی
- من چکارتم تا دقیقه ها بعد همه کارت میشم
/ ترسیدم حرف نزدم ( سوار ماشینم کرد اونقدر توند میرفت گفتم الان که تصادف کنیم رسیدیم که)
- پیاده شو (عصبی)
/ن..نمیخوام( ترسیده)
- اوکی
/ دستمو گرفت و بردتم سمت عمارت منم هی تقلا میکردم ولی انگار نه انگار بردتم سمت اتاق و انداختم رو تخت درم قفل کرد و…..
خب خب پارت بعد اسماته ولی دیگه پارتام شرطی میشه اخه درکم کنید نه زیاد لایک میکنیم نه فالو نه کامنت 😔🥺
شرط برای پارت بعد
لایک: ۱۲
کامنت: هرچی بیشتر بهتر
فالو : فعلا واسه فالو شرط نمیزارم🙃
❌ هشدار ❌
این داستان تخیلی.
جانگ کوک ویو
داشتم میرفتم یکی از دشمنام رو نابود کنم که دیدم جنی داره یه پسر دیگه رو بوس میکنه یعنی خیانت کرده ولی خوشحال شدم چون دوسش نداشتم
پایان فلش بک
(استایل دو عکس ا.ت استایل سه عکس جنی)
-حالا برو
(جنی رفت )
/ خاستم یکم ویسکی بخورم که
-حق نداری بخوری
/چرا
-همین که گفتم
ا.ت ویو
دیدم کوک رفت با چند تا مرد حرف بزنه که دیدم یه پسر دست دراز کرد گفت
(علامت پسره= )
=افتخار میدید بانو
/منم که حوصلم سر رفته بود گفتم با کمال میل
/ داشتم میرقصیدم که دیدم کوک داره نگاه عصبی نگام میکنه ترسیدم و به پسره گفتم ببخشید من باید برم رفتم سمت کوک که
- به به چشمم روشن
/ دستمو اونقدر فشار میداد که میخواید از جاش دراد
/ دستمو ول کن دردم میاد
- خفه شو به حسابت میرسم (عصبی حرصی)
/ اخه به تو چه مگه تو چکارمی
- من چکارتم تا دقیقه ها بعد همه کارت میشم
/ ترسیدم حرف نزدم ( سوار ماشینم کرد اونقدر توند میرفت گفتم الان که تصادف کنیم رسیدیم که)
- پیاده شو (عصبی)
/ن..نمیخوام( ترسیده)
- اوکی
/ دستمو گرفت و بردتم سمت عمارت منم هی تقلا میکردم ولی انگار نه انگار بردتم سمت اتاق و انداختم رو تخت درم قفل کرد و…..
خب خب پارت بعد اسماته ولی دیگه پارتام شرطی میشه اخه درکم کنید نه زیاد لایک میکنیم نه فالو نه کامنت 😔🥺
شرط برای پارت بعد
لایک: ۱۲
کامنت: هرچی بیشتر بهتر
فالو : فعلا واسه فالو شرط نمیزارم🙃
❌ هشدار ❌
این داستان تخیلی.
۴.۱k
۰۶ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.