پارت ۲
پارت ۲
#کمد_اسرار_آمیز
تا در کمدو باز کردم با یه صحنه عجیب مواجه
شدم داخل کمد یه در سبز رنگ بود مگه میشد
داخل کمد یه در باشه واسه همین فکر کردم توهم زدم یه چندروزی بود که به
خاطر امتحانات نمیتونستم بخوابم
و مدام درس میخوندم لباسامو از تو کمد
برداشتم و پوشیدم و کیفمو روی دوشم انداختم
رفتم سمت جاکفشی و کفشام پوشیدم الان دیگه
ساعت ۷:۵ پس تا اونجا پیاده رفتم دم در مدرسه
بودم که یهو مونا رو دیدم که از اتوبوس پیاده
شد رفتم سمتش و با هم احوالپرسی کردیم و بعد
دوتایی رفتیم سر کلاس و سر جامون نشستیم منتظر معلم بودیم که...
ادامش بدم؟
اصلا قشنگه؟
#کمد_اسرار_آمیز
تا در کمدو باز کردم با یه صحنه عجیب مواجه
شدم داخل کمد یه در سبز رنگ بود مگه میشد
داخل کمد یه در باشه واسه همین فکر کردم توهم زدم یه چندروزی بود که به
خاطر امتحانات نمیتونستم بخوابم
و مدام درس میخوندم لباسامو از تو کمد
برداشتم و پوشیدم و کیفمو روی دوشم انداختم
رفتم سمت جاکفشی و کفشام پوشیدم الان دیگه
ساعت ۷:۵ پس تا اونجا پیاده رفتم دم در مدرسه
بودم که یهو مونا رو دیدم که از اتوبوس پیاده
شد رفتم سمتش و با هم احوالپرسی کردیم و بعد
دوتایی رفتیم سر کلاس و سر جامون نشستیم منتظر معلم بودیم که...
ادامش بدم؟
اصلا قشنگه؟
۳.۳k
۲۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.