مروارید عشق پارت ۶۱
من:چجوری گریه نکنم کوک:به خدا میام پیشت میام قربونت بشم میام تو فقط گریه نکن نزار وقتی میرم با حال بد برم من:😭 دکتر:بیاید کوک:خیله خوبببب برید بیرون خودممم میامممم نمی تونید منو از عشقم بگیرید فهمیدید برید بیروننننن خودمممم میاممم😠 رفتن بیرون من:جونگ کوک خوی من الان بدون بودن تو چیکار کنم😭😭😭😭نرو کوک:مجبورم اگه نرم میان کت بسته میبرنم دوست داری جلوت اینحوری به زور ببرنم من:نه منم باهات میام جونگ کوک😭 کوک:نفس من گریه نکن😭😭😭😭😭 فرشته من نمی تونم ببرمت من:چراااا چون حالم هنوز خوب نشده😭😭😭😭😭😭 کوک:من دور اشکات بگردم میام😭😭😭😭😭😭خیله خوب باید برم تا میام به خودت آسیب نزن لطفا😢 من:باشه ولی اگه یکم دیر کنی من میمیرم☺😭 کوک:خدا نکنه آخه😢 داشت میرفت دستمو از تو دستش کشید من:جونگ کوک زود بیا کوک:باشه میام من پدر اون دکتر در میارم من:جونگ کوک کاری نکنی که بدتر شه😢 کوک:باشه گریه نکن خانومی 😢نزار با دیدن اشکات برم من:باشه اشکامو پاک کردم رفت همون موقع تهیونگ اومد تو تهیونگ:آه گائول من:تهیونگ جونگ کوک رفت تهیونگ:ای خدا آره من:😭😭😭😭😭😭 تهیونگ:وای گریه نکن اون برمیگرده نمیزاریم بیوفته بازداشتگاه من:تهیونگ تهیونگ:چیه من:میخوام برم تهیونگ:اما تو هنوز حالت خوب نشده اگه جونگ کوک بفهمه تیکه تیکم میکنه من:نگران نباش میگیم من گفتم تهیونگ:اما تو باید لباس بپوشی من:آره تهیونگ:جونگ کوک برات آورده من:عه خوب بده بپوشمش تهیونگ:باشه لباسو داد بهم رفت بیرون سرممو کندم دستگاهی که بهم وصل بود و در آوردم و لباس پوشیدم تهیونگ:گائول من:بیاتو تهیونگ:میتونه راه بری من:آره میتونم پاشدم راه رفتم بیرون من:اون دکتره کجاس تهیونگ:بیرون من:جونگ کوک کوش تهیونگ:جونگ کوک اداره پلیس من:میدونم با دکتر چیکار کنم تهیونگ:اما گائول نباید بهت فشار بیاد من:نگران نباش چیزیم نمیشه اول رفتم تو حیات من:دکتر دکتر:بله خانوم گائول من:ساگت شو ببند دهنتو به چه حقی رفتی شکایت کردی مرتیکه عوضی هاننن زود شکایتت و پس بگیر وگرنه بد پشیمون میشی دکتر:اون مرد بهم بی احترامی کرد من:چون تووووو اول شروع کردی 😡😲 اگه اون رفتارو نمیکردی الان جونگ کوک تاوان پس نمیداد بره اداره پلیس برای من شکایت میکنی آرههههه تهیونگ:گائولا آروم باش توهم زود شکایتتو پس بگیر تا خودم جرت ندادم مرتیکه پوفیوز😐 میدونی اصلا کیو انداختی اون تو دکتر:آدم مهمیه من:آرهههه اون جونگ کوک عضو بی تی اس دکتر:چییی من:نشناختی😬 حالا فهمیدی دکتر:وایی خوب تهیونگ:خوب و کوفت برو شکایتتو پس بگیر دکتر:باشه من:تهیونگ میخوام برم پیشش تهیونگ:هوففف جونگ کوک دعوات کردی نگی چرا😐 من:تو ببر حالا😐😂
۱۵.۶k
۰۵ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.