سناریو
#سناریو
«درخواستی»
برادرتن ازت خوششون میاد هم کلاسیت پسره و بهت میگه بیا رل بزنیم یا دوست دخترم شو و پسره فاتحه
« میتونید ناتنی حساب کنید»
موقعیت: اومدن دنبالت دم مدرسه وقتی داری میای طرفشون پسره مباد و بهت میگه بیا رل بزنیم من ازت خوشم میاد و اونا میشنون»
نامجون: تو فکر کردی این دختر کس و کار نداره که اومدی همچین چیزی بهش میگی؟؟
پسره: شما کیش باشی؟؟؟
نامجون: دوست پسرش مشکلی داره؟؟؟
جین: ا.تتتتتت زود باش سریع بیا این جا
ا.ت: میاد پیش جین پسره هم داره نگاش میکنه
جین: ل.با.شو میزاره رو ل.با.ت
ا.ت: شوکه شده میخواد ازش جدا شه
جین: در گوشت: من دوستت دارم میشه ما.ل من شی؟؟؟
یونگی: میاد از پشت بغ.لت میکنه و گردنتو می.بو.سه : عش.قم چی شده ؟؟؟
پسره: تو دوست پسر داری؟؟؟
یونگی: آره داره مشکلی داره؟؟؟
جیهوپ: همون لحظه میگه بادیگارد هاش بیان و پسره رو ببرن
ا.ت: جیهوپ بگو نبرنش
جیهوپ: چرا ؟؟؟؟ وقتی به عش.ق من درخواست دوستی میده حقشه
ا.ت: شوکه *
جیمین: میاد برای.ند استایل بغ.ل.ت میکنه و میزارتت تو ماشین: همین جا بمون
پسره هم که میده دست بادیگارد هاش تا میخوره بزننش
ا.ت: جیمین این جا چه خبره چرا دادی بادیگارد هات «, حالا یه اسمی » رو ببرن
جیمین: چون به ام.و.ال من چشم داشت
تهیونگ: میره یکی میزنه تو دهن پسره: دفعه دیگه نبینم دور و بر عش.ق من بپلکی فهمیدی؟؟؟
پسره: عش.قت؟؟؟
تهیونگ: آره عش.قم چیه فکر کردی دختر به خوشگلی به توی چَلغوز پا میده ؟
جونگکوک: تا میخوره پسره رو میزنم و نمیتونی جلوشو بگیری: اینم باشه درس عِبرت تا دفعه دیگه به ام.وا.ل مردم چشم نداشته باشی
ا.ت ما.ل کنه فهمیدی ؟؟؟ « عصبی ، داد»
« میخواستم فیک « وقتی دزدیدنش و از عمارتت سر درآورد » رو ادامه بدم یعنی فصل دوش رو بنویسم ولی خب ایده ی جالبی به ذهنم نرسید و تکراری و حوصله سربر میشد پس از ادامه اون خبری نیست ولی شاید بعد امتحان هام یه فیک جدید رو شروع کنم»
#سناریو_بی_تی_اس
«درخواستی»
برادرتن ازت خوششون میاد هم کلاسیت پسره و بهت میگه بیا رل بزنیم یا دوست دخترم شو و پسره فاتحه
« میتونید ناتنی حساب کنید»
موقعیت: اومدن دنبالت دم مدرسه وقتی داری میای طرفشون پسره مباد و بهت میگه بیا رل بزنیم من ازت خوشم میاد و اونا میشنون»
نامجون: تو فکر کردی این دختر کس و کار نداره که اومدی همچین چیزی بهش میگی؟؟
پسره: شما کیش باشی؟؟؟
نامجون: دوست پسرش مشکلی داره؟؟؟
جین: ا.تتتتتت زود باش سریع بیا این جا
ا.ت: میاد پیش جین پسره هم داره نگاش میکنه
جین: ل.با.شو میزاره رو ل.با.ت
ا.ت: شوکه شده میخواد ازش جدا شه
جین: در گوشت: من دوستت دارم میشه ما.ل من شی؟؟؟
یونگی: میاد از پشت بغ.لت میکنه و گردنتو می.بو.سه : عش.قم چی شده ؟؟؟
پسره: تو دوست پسر داری؟؟؟
یونگی: آره داره مشکلی داره؟؟؟
جیهوپ: همون لحظه میگه بادیگارد هاش بیان و پسره رو ببرن
ا.ت: جیهوپ بگو نبرنش
جیهوپ: چرا ؟؟؟؟ وقتی به عش.ق من درخواست دوستی میده حقشه
ا.ت: شوکه *
جیمین: میاد برای.ند استایل بغ.ل.ت میکنه و میزارتت تو ماشین: همین جا بمون
پسره هم که میده دست بادیگارد هاش تا میخوره بزننش
ا.ت: جیمین این جا چه خبره چرا دادی بادیگارد هات «, حالا یه اسمی » رو ببرن
جیمین: چون به ام.و.ال من چشم داشت
تهیونگ: میره یکی میزنه تو دهن پسره: دفعه دیگه نبینم دور و بر عش.ق من بپلکی فهمیدی؟؟؟
پسره: عش.قت؟؟؟
تهیونگ: آره عش.قم چیه فکر کردی دختر به خوشگلی به توی چَلغوز پا میده ؟
جونگکوک: تا میخوره پسره رو میزنم و نمیتونی جلوشو بگیری: اینم باشه درس عِبرت تا دفعه دیگه به ام.وا.ل مردم چشم نداشته باشی
ا.ت ما.ل کنه فهمیدی ؟؟؟ « عصبی ، داد»
« میخواستم فیک « وقتی دزدیدنش و از عمارتت سر درآورد » رو ادامه بدم یعنی فصل دوش رو بنویسم ولی خب ایده ی جالبی به ذهنم نرسید و تکراری و حوصله سربر میشد پس از ادامه اون خبری نیست ولی شاید بعد امتحان هام یه فیک جدید رو شروع کنم»
#سناریو_بی_تی_اس
۱۵.۲k
۰۴ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.