بسم الله الرحمن الرحيم
بسم الله الرحمن الرحيم
پاسخ قسمت دوم :
ب) - اگر چه هیچ دلیلی وجود ندارد که در صورت اجماع، سرنوشت انتخابات به گونهای دیگر رقم میخورد؛ اما عدم اجماع نیز دلایل فراوانی دارد که نمی شود در چند جمله خلاصه نمود؛ از جمله:
1- از آنجا که آقای قالیباف و تیمش، نه تنها مبالغ کلانی را هزینه کرده بودند، بلکه از بیت گرفته تا علما، سرداران، مداحان، فعالان فضای مجازی و ... را به میدان آورده بودند، گمان میکردند که وی رأی بسیار بالایی خواهد داشت و دست کم به دور دوم میرود؛ و باورشان نمیشد که با این همه، فقط حدود سه میلیون رأی بیاورد! لذا دلیل قاطعی برای کنارهگیری نداشتند.
2 - آقای دکتر جلیلی و تیم و مشاورانش نیز با مطالعۀ رویکرد اذهان عمومی نسبت به دکتر قالیباف، که در انتخابات مجلس شورای اسلامی نیز به اثبات رسید، میدانستند که او رأی چندانی ندارد. لذا نه تنها معنا نداشت که به بهانۀ اجماع کنارهگیری نماید، بلکه کنار رفتن دکتر جلیلی نیز به نفع آقای قالیباف تمام نمیشد؛ چنان که کنارهگیری آقای قالیباف با این مقدار از رأی نیز نقش تعیین کنندهای در انتخاب آقای جلیلی نداشت.
3- همه میدانند که اگر آقای قالیباف کنارهگیری مینمود نیز این سه میلیون نفر، الزاماً به آقای جلیلی رأی نخواهند داد؛ به ویژه با توجه به جوّسازیهای گسترده علیه وی و بذر شوم بغض، کینه و لجاجتی که در دلها کاشته بودند؛ بلکه برخی از آنها شرکت نخواهند نمود، برخی دیگر رأی سفید خواهند داد و برخی دیگر، از بغض و خصومتی که علیه دکتر جلیلی به آنها القا شده بود، به آقای پزشکیان رأی خواهند داد و نتیجه همین میشد که شد.
متأسفانه، بر اساس تجربیات گذشته، باید اذعان نمود که آقای قالیباف، هر گاه برای انتخاباتی به میدان آمد، میان مذهبیها، ولاییها، انقلابیون و به اصطلاح اصولگرایان دو دستگی ایجاد شد و هر گاه کنار رفت یا رأی نیاورد، به نفع اصلاحطلبان تمام شد!
4 - به رغم ضد تبلیغ گستردۀ اصلاح طلبان و نیز حامیان دکتر قالیباف در سطوح متفاوت علیه دکتر جلیلی، ایشان بیش از 13 میلیون رأی آورد و اختلافش با دکتر پزشکیان، همان سه میلیون بود و فهم و هضم این رویکرد، برای هر دو گروه اصلاحطلب وحامیان دکتر قالیباف، بسیار دشوار و سنگین میباشد!(ادامه دارد...)
پاسخ قسمت دوم :
ب) - اگر چه هیچ دلیلی وجود ندارد که در صورت اجماع، سرنوشت انتخابات به گونهای دیگر رقم میخورد؛ اما عدم اجماع نیز دلایل فراوانی دارد که نمی شود در چند جمله خلاصه نمود؛ از جمله:
1- از آنجا که آقای قالیباف و تیمش، نه تنها مبالغ کلانی را هزینه کرده بودند، بلکه از بیت گرفته تا علما، سرداران، مداحان، فعالان فضای مجازی و ... را به میدان آورده بودند، گمان میکردند که وی رأی بسیار بالایی خواهد داشت و دست کم به دور دوم میرود؛ و باورشان نمیشد که با این همه، فقط حدود سه میلیون رأی بیاورد! لذا دلیل قاطعی برای کنارهگیری نداشتند.
2 - آقای دکتر جلیلی و تیم و مشاورانش نیز با مطالعۀ رویکرد اذهان عمومی نسبت به دکتر قالیباف، که در انتخابات مجلس شورای اسلامی نیز به اثبات رسید، میدانستند که او رأی چندانی ندارد. لذا نه تنها معنا نداشت که به بهانۀ اجماع کنارهگیری نماید، بلکه کنار رفتن دکتر جلیلی نیز به نفع آقای قالیباف تمام نمیشد؛ چنان که کنارهگیری آقای قالیباف با این مقدار از رأی نیز نقش تعیین کنندهای در انتخاب آقای جلیلی نداشت.
3- همه میدانند که اگر آقای قالیباف کنارهگیری مینمود نیز این سه میلیون نفر، الزاماً به آقای جلیلی رأی نخواهند داد؛ به ویژه با توجه به جوّسازیهای گسترده علیه وی و بذر شوم بغض، کینه و لجاجتی که در دلها کاشته بودند؛ بلکه برخی از آنها شرکت نخواهند نمود، برخی دیگر رأی سفید خواهند داد و برخی دیگر، از بغض و خصومتی که علیه دکتر جلیلی به آنها القا شده بود، به آقای پزشکیان رأی خواهند داد و نتیجه همین میشد که شد.
متأسفانه، بر اساس تجربیات گذشته، باید اذعان نمود که آقای قالیباف، هر گاه برای انتخاباتی به میدان آمد، میان مذهبیها، ولاییها، انقلابیون و به اصطلاح اصولگرایان دو دستگی ایجاد شد و هر گاه کنار رفت یا رأی نیاورد، به نفع اصلاحطلبان تمام شد!
4 - به رغم ضد تبلیغ گستردۀ اصلاح طلبان و نیز حامیان دکتر قالیباف در سطوح متفاوت علیه دکتر جلیلی، ایشان بیش از 13 میلیون رأی آورد و اختلافش با دکتر پزشکیان، همان سه میلیون بود و فهم و هضم این رویکرد، برای هر دو گروه اصلاحطلب وحامیان دکتر قالیباف، بسیار دشوار و سنگین میباشد!(ادامه دارد...)
۶۶۳
۲۰ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.