ازدواج اجباری پارت ۱
ویو بورا
مثل همیشه خسته و کوفته ای شرکت برگشتم رفتم خونه که دیدم یه ماشین جلو در خونمون پارک شده اما ما که چنین ماشینی نداریم پس مال کیه رفتم تو که مامان و بابام رو با چند تا غریبه دیدم یه پسر خوشتیپ هم همراهشون بود (بچه ها علامت ها بابای بورا ب ب مامان بورا م ب مامان جین م ج بابای جین ب ج
بورا : سلام
همه : سلام
ب ب : پسرم با بورا برین بالا ما حرف خصوصی داریم
ویو جین
امروز تو خونه بودم که بابام گفت میریم جایی حاضر شدم و رفتیم نشستیم که دیدم یه دختر خیلی خوشگل اومد تو البته به جذابی من نمیرسید
بورا : ببخشید اسمتون چیه ؟
جین : سوکجین بیشتر جین صدام میکنن تو چی ؟
بورا : من بورا هستم دلیلی داره که اومدین اینجا
جین : من خودمم نمیدونم (سرد)
ویو بورا
عجب آدم بد اخلاق و سردی هستش البته همه مافیا ها همین هستن (بابای بورا مافیاست)
جین : فکر کنم حرفاشون تموم شد بریم پایین (سرد)
بورا : رفتیم پایین که با چیزی که گفتن از تعجب شاخ در آوردم
ب ج : ما برای اینکه سود شرکتمون بالا بره باید یه ازدواج سوری کنین و اگه خواستین یکسال بعد طلاق بگیرین
بورا : چییییی ؟ من نمیخوام با تو ازدواج کنم
جین : فکر کردی من دوست دارم
ب ب : بس کنین فردا باید برین خرید عروسی جین هم برای آشنایی امشب اینجا میمونه
جین : اه این چه شانسیه من دارم
پرش زمانی به شب
ویو بورا
جین قراره امشب تو اتاق من بخوابه
بورا : خب باید یکیمون پایین بخوابه یکیمون رو تخت
جین : خب من رو تخت میخوابم
بورا : باشه منم پایین میخوابم
م ب : نخیر باهم رو تخت میخوابین
بورا : مامان این تخت یه نفره ست
م ب : برین تو اتاق مهمان بخوابین
بورا : هوففف مامان ما که هنوز ازدواج نکردیم
م ب : حرف نباشه
بورا : ای بابا مامانای ما بدترن
جین : خب دیگه بیا بریم (رفتن)
بورا : خب بخواب
جین : خب ببین از اونجایی که میریم خونه ی من یه سری قوانین وجود داره که اگه رعایت نکنی تنبیه سختی در انتظارته
بورا : خیلی خوب بگو
جین : ۱. هیچوقت تو کار من دخالت نمیکنی ۲. اتاق هامون جداست ۳. بدون اجازه من بیرون نمیری ۴. هر کاری هم کنی باید به من بگی
ویو جین
یه حس هایی به بورا داشتم به خاطر همین برای اینکه مطمئن بشم چند تا قانون براش در نظر گرفتم .......
مثل همیشه خسته و کوفته ای شرکت برگشتم رفتم خونه که دیدم یه ماشین جلو در خونمون پارک شده اما ما که چنین ماشینی نداریم پس مال کیه رفتم تو که مامان و بابام رو با چند تا غریبه دیدم یه پسر خوشتیپ هم همراهشون بود (بچه ها علامت ها بابای بورا ب ب مامان بورا م ب مامان جین م ج بابای جین ب ج
بورا : سلام
همه : سلام
ب ب : پسرم با بورا برین بالا ما حرف خصوصی داریم
ویو جین
امروز تو خونه بودم که بابام گفت میریم جایی حاضر شدم و رفتیم نشستیم که دیدم یه دختر خیلی خوشگل اومد تو البته به جذابی من نمیرسید
بورا : ببخشید اسمتون چیه ؟
جین : سوکجین بیشتر جین صدام میکنن تو چی ؟
بورا : من بورا هستم دلیلی داره که اومدین اینجا
جین : من خودمم نمیدونم (سرد)
ویو بورا
عجب آدم بد اخلاق و سردی هستش البته همه مافیا ها همین هستن (بابای بورا مافیاست)
جین : فکر کنم حرفاشون تموم شد بریم پایین (سرد)
بورا : رفتیم پایین که با چیزی که گفتن از تعجب شاخ در آوردم
ب ج : ما برای اینکه سود شرکتمون بالا بره باید یه ازدواج سوری کنین و اگه خواستین یکسال بعد طلاق بگیرین
بورا : چییییی ؟ من نمیخوام با تو ازدواج کنم
جین : فکر کردی من دوست دارم
ب ب : بس کنین فردا باید برین خرید عروسی جین هم برای آشنایی امشب اینجا میمونه
جین : اه این چه شانسیه من دارم
پرش زمانی به شب
ویو بورا
جین قراره امشب تو اتاق من بخوابه
بورا : خب باید یکیمون پایین بخوابه یکیمون رو تخت
جین : خب من رو تخت میخوابم
بورا : باشه منم پایین میخوابم
م ب : نخیر باهم رو تخت میخوابین
بورا : مامان این تخت یه نفره ست
م ب : برین تو اتاق مهمان بخوابین
بورا : هوففف مامان ما که هنوز ازدواج نکردیم
م ب : حرف نباشه
بورا : ای بابا مامانای ما بدترن
جین : خب دیگه بیا بریم (رفتن)
بورا : خب بخواب
جین : خب ببین از اونجایی که میریم خونه ی من یه سری قوانین وجود داره که اگه رعایت نکنی تنبیه سختی در انتظارته
بورا : خیلی خوب بگو
جین : ۱. هیچوقت تو کار من دخالت نمیکنی ۲. اتاق هامون جداست ۳. بدون اجازه من بیرون نمیری ۴. هر کاری هم کنی باید به من بگی
ویو جین
یه حس هایی به بورا داشتم به خاطر همین برای اینکه مطمئن بشم چند تا قانون براش در نظر گرفتم .......
۱۳.۸k
۱۹ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.