آرمی رها شده
پارت ۱
ا/ت:(*عکس آنا و نیکی رو یادم رفت بزارم..بعد از این پارت میزارم*
ا/ت: امروز تصمیم گرفتم از خونه آنا اینا نیکی( سگش) رو ببرم پارک که توله سگ شبیه یونتان دیدم) سلام کوشولو..چرا شبیه یونتانی؟
م/ته: چون خودشه :)
ا/ت: ادب احترام* سلام شما؟..شما مامان کیم تهیونگ اید؟
م/ت: بعله
ا/ت: قلبم اومد تو دهنم* میشه نازش کنم؟
م/ته: تو آرمی هستی؟.. حتما :)
ا/ت: بعله*
م/ته: مامان و بابات کجان؟
ا/ت: ندارم..پیش رفیقم و سگم زندگی میکنم
م/ته: از شانسم امروز شام زیاد گذاشتم بیا خونمون
ا/ت: نه خانوم..نمیشه دوستمم تنها میمونه
* زنگ زدن آنا*
آنا: من دیگه میرم بخوابم.رمزم که میدونی شب بخیر( قطع کردم)
م/ته: عجب رفیقی( خنده)..یه چند دقیقه بعد تهیونگ میاد بیا بریم خونه
ا/ت: چشم
ا/ت:(*عکس آنا و نیکی رو یادم رفت بزارم..بعد از این پارت میزارم*
ا/ت: امروز تصمیم گرفتم از خونه آنا اینا نیکی( سگش) رو ببرم پارک که توله سگ شبیه یونتان دیدم) سلام کوشولو..چرا شبیه یونتانی؟
م/ته: چون خودشه :)
ا/ت: ادب احترام* سلام شما؟..شما مامان کیم تهیونگ اید؟
م/ت: بعله
ا/ت: قلبم اومد تو دهنم* میشه نازش کنم؟
م/ته: تو آرمی هستی؟.. حتما :)
ا/ت: بعله*
م/ته: مامان و بابات کجان؟
ا/ت: ندارم..پیش رفیقم و سگم زندگی میکنم
م/ته: از شانسم امروز شام زیاد گذاشتم بیا خونمون
ا/ت: نه خانوم..نمیشه دوستمم تنها میمونه
* زنگ زدن آنا*
آنا: من دیگه میرم بخوابم.رمزم که میدونی شب بخیر( قطع کردم)
م/ته: عجب رفیقی( خنده)..یه چند دقیقه بعد تهیونگ میاد بیا بریم خونه
ا/ت: چشم
۲۹.۴k
۱۱ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.