دوستی تعریف میکرد که سوار اتوبوس شدم؛ شلوغ بود، چند ایستگ
دوستی تعریف میکرد که سوار اتوبوس شدم؛ شلوغ بود، چند ایستگاه که گذشت خلوت شد اتوبوس و تعداد صندلی های خالی زیاد شد ؛ تو یکی از ایستگاها این دو نفر مامورای عزیز شهرداری اومدن بالا ؛ با کمال تعجب نشستن کف اتوبوس و روی صندلی ها ننشستن ؛ وقتی ازشون سوال کردم چرا رو صندلی نمی شینید، گفتند لباسامون کثیفه درست نیست.
تو کل مسیر من و بقیه مسافرا اصرار می کردیم که بشینن روی صندلی اما قبول نمی کردن ؛ اونجا بود که فهمیدم شعور و شخصیت هیچ ربطی به شغل و جایگاه تو اجتماع نداره ؛ اونجا بود که فهمیدم چقد کم داریم از این آدما تو کشورمون..! و مقایسه کنید با نمایندگانی که بر صندلی مجلس قرار است بنشینند!
لااله الاالله
تو کل مسیر من و بقیه مسافرا اصرار می کردیم که بشینن روی صندلی اما قبول نمی کردن ؛ اونجا بود که فهمیدم شعور و شخصیت هیچ ربطی به شغل و جایگاه تو اجتماع نداره ؛ اونجا بود که فهمیدم چقد کم داریم از این آدما تو کشورمون..! و مقایسه کنید با نمایندگانی که بر صندلی مجلس قرار است بنشینند!
لااله الاالله
۱.۹k
۲۳ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.