پارت بیستم
با تکون های دستی بیدار شدم روبه روی صورتم چشمای مهراد بود یه لبخند بهش زدم لپ مو بوس کرد گفت
مهراد:بیدار شدی بالاخره
من:مهراد
مهراد:جون دلم
من:بغلم کن منو ببر اصلا جون ندارم بلند شم
مهراد:امر دیگه
من با ناز گفتم
من:امری نیست
مهراد یه نیشگون ریز از پام گرفت و گفت
مهراد:بچه پرو
من با خنده گفتم
من:ببر دیگه
مهراد با حرص یه چشم غره بهم رفت گفت
مهراد:باشه 😡😡😡😡😡😡
من:آفرین پسر حرف گوش کن
مهراد منو کول گرفت رفت سمت ویلا داشتم سر مهراد ناز میکردم و می گفتم من:باریکلا باریکلا آفرین پسر خوب
مهراد با حرص بر می گشت منو نگاه میکرد
بریم؟ پارت بعد
مهراد:بیدار شدی بالاخره
من:مهراد
مهراد:جون دلم
من:بغلم کن منو ببر اصلا جون ندارم بلند شم
مهراد:امر دیگه
من با ناز گفتم
من:امری نیست
مهراد یه نیشگون ریز از پام گرفت و گفت
مهراد:بچه پرو
من با خنده گفتم
من:ببر دیگه
مهراد با حرص یه چشم غره بهم رفت گفت
مهراد:باشه 😡😡😡😡😡😡
من:آفرین پسر حرف گوش کن
مهراد منو کول گرفت رفت سمت ویلا داشتم سر مهراد ناز میکردم و می گفتم من:باریکلا باریکلا آفرین پسر خوب
مهراد با حرص بر می گشت منو نگاه میکرد
بریم؟ پارت بعد
۴.۴k
۰۳ بهمن ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.