فیک توکیو ریونجرز پارت 8
نرو : ران و ریندو داداشاتن ؟
یورو : آره
نرو : وات د فا ....
یوری : *گرفتن دست جلوی دهن نرو *سانسور کن .
یورو : ...
یوری : و حالا ران و ریندو کیکین؟
نرو : همینایی که میبینی و ظاهرن داداشای آر .
یوری : خب ... بریم تست دی ان ای بدیم .
یورو : برا چی ؟
یوری : محض اطمینان
نرو :*این یکی نگا بزی *...*سکوت *
ویو نرو : یهو مایکی رفت جلوی ران و ریندو ایستاد .
مایکی : شما میدونید معبد موساشی محل برگزاری جلسات تومانه حق ندارید بیاید اینجا.
ریندو : ها ... مگه تو ...
ران : ولش بیا بریم . ما نباید بیایم اینجا .
ریندو : باشه 💢
ران : یور ما باید بریم بعدا میبینمت .
ریندو : خدافظ .
یورو : بای بای .
مایکی : خب ... شما ها هم حق ندارید اینجا باشید این دومین باره .
یوری : ما بی گناهی تقصیر پار .
یورو : منم شاهدم .
نرو : آدم فروشا .
یوری : ما گفتیم نیا .
یورو : همچنین گفتیم خورت باید بری تو قبرت ما جمعت نمیکنیم.
نرو : 😢
یوری : باز چی شده؟
نرو : عصبانی ام .
یورو : برا چی خو ؟
نرو : اگه زود تر فهمیده بودم توی توکیو ریونجرزیم میتونستیم شینچیرو رو نجات بدیم .
یوری : من نمیدونم کیه پس سکوت میکنم .
نرو : بگل میخوام .🥺😖
ویو راوی : نرو و یورو و یوری همو بقل کردن .
مایکی : احياناً من نباید ناراحت باشم ؟
دراکن : ...
اما : دلم برا شین تنگ شد 🥺*بغل کردن دراکن *
دراکن : * ناز کردن سر اما *باشه باشه آروم باش .
مایکی : شما از کجا شینچیرو رو میشناسین .
یوری : لو رفتیم *جوری که فقط یورو و یوری بشنون *
یورو : خاک بر سرت پار *در گوشی به نرو و یوری *
نرو : اون با من * آرام *خب ... یکی از دوستام شینچیر _ کون رو میشناخت من درباره ی داداشت خیلی نمیدونم پس نپرس.
مایکی : باش .
یوری : ما باید بریم .* گرفتن یقه ی لباس یورو و نرو و الفرار * خلاصه که در رفتن .
*فردا *
...
پایان این پارت .بای بای
یورو : آره
نرو : وات د فا ....
یوری : *گرفتن دست جلوی دهن نرو *سانسور کن .
یورو : ...
یوری : و حالا ران و ریندو کیکین؟
نرو : همینایی که میبینی و ظاهرن داداشای آر .
یوری : خب ... بریم تست دی ان ای بدیم .
یورو : برا چی ؟
یوری : محض اطمینان
نرو :*این یکی نگا بزی *...*سکوت *
ویو نرو : یهو مایکی رفت جلوی ران و ریندو ایستاد .
مایکی : شما میدونید معبد موساشی محل برگزاری جلسات تومانه حق ندارید بیاید اینجا.
ریندو : ها ... مگه تو ...
ران : ولش بیا بریم . ما نباید بیایم اینجا .
ریندو : باشه 💢
ران : یور ما باید بریم بعدا میبینمت .
ریندو : خدافظ .
یورو : بای بای .
مایکی : خب ... شما ها هم حق ندارید اینجا باشید این دومین باره .
یوری : ما بی گناهی تقصیر پار .
یورو : منم شاهدم .
نرو : آدم فروشا .
یوری : ما گفتیم نیا .
یورو : همچنین گفتیم خورت باید بری تو قبرت ما جمعت نمیکنیم.
نرو : 😢
یوری : باز چی شده؟
نرو : عصبانی ام .
یورو : برا چی خو ؟
نرو : اگه زود تر فهمیده بودم توی توکیو ریونجرزیم میتونستیم شینچیرو رو نجات بدیم .
یوری : من نمیدونم کیه پس سکوت میکنم .
نرو : بگل میخوام .🥺😖
ویو راوی : نرو و یورو و یوری همو بقل کردن .
مایکی : احياناً من نباید ناراحت باشم ؟
دراکن : ...
اما : دلم برا شین تنگ شد 🥺*بغل کردن دراکن *
دراکن : * ناز کردن سر اما *باشه باشه آروم باش .
مایکی : شما از کجا شینچیرو رو میشناسین .
یوری : لو رفتیم *جوری که فقط یورو و یوری بشنون *
یورو : خاک بر سرت پار *در گوشی به نرو و یوری *
نرو : اون با من * آرام *خب ... یکی از دوستام شینچیر _ کون رو میشناخت من درباره ی داداشت خیلی نمیدونم پس نپرس.
مایکی : باش .
یوری : ما باید بریم .* گرفتن یقه ی لباس یورو و نرو و الفرار * خلاصه که در رفتن .
*فردا *
...
پایان این پارت .بای بای
۴.۰k
۰۲ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.