پارت ۱۷
ویو جونکوک
ا.ت . شما پتویی آخه همش میخوام ز.ی.رت.و.ن باشم
جونکوک . شما ش.ر.اب.ی آخه م.س.ت.ت.و.ن.م
ا.ت . چرب زبونی میکنی
جونکوک . همینه که هست خانوم خوشگله
ا.ت . قلبم داره تند تند میزنه
جونکوک . من به اون قلبت حسودیم میشه آخه بیست چهار ساعته د.ا.خ.ل.ت.ه
ا.ت .........
جونکوک . خب دیگه حرف بسه بیا شروع کنیم
ا.ت . با کمال میل
رفتم سمتش ل.ب.اس.ا.ش.و ج.ر دادم لباس ز.ی.راشم در آوردم انگشت ف.ا.ک.م.و گزاشتم ت.و.ش و هی تاب میدادم با انگشت شستمم دورشو م.ی.م.ا.ل.ی.د.م همزمان که این کارو میکردم داشتم با ل.ب.ا.م ل.ب.ا.ش.و میخوردم خیلیییییی مهکم م.ی.م.ک.ی.د.م ولی اون همراهی نمیکرد بدم اومد با اون یکی دستم که آزاد بود س.ی.ن.ش.و گرفتم فشار دادم همینجوری داشتم فشار میدادم که جیغ های خفه ای کشید بعد شروع کرد گریه کردن همزمان هم داشتم با انگشتم م.ی.م.ا.ل.ی.د.م هم از بالا ل.ب.ا.ش.و میخوردم هم س.ی.ن.ش.و سفت فشار میدادم ل.ب.ا.م.و برداشتم از رو ل.ب.ا.ش که در جا جیغ زد ولی من هنوز داشتم س.ی.ن.ش.و فشار میدادم یه نگاه به سینش کردم سیاه شده بود ل.ب.ا.ش هم کبود شده بود
ا.ت . آییییییییییییییی تورو خداااااااااااااا نکن نکن نه نه نه س.ی.ن.م.و نکن ولش کن تورو خداااااااااااااا درد داره نه (گریه)
جونکوک . چرا وقتی ب.و.س.ی.د.م.ت همکاری نکردی
همزمان دستمو از پایین مهکم فشار دادم که جیغش دراومد
ا.ت . جیغغغغ آییییی قلط کردم دیگه همراهیت میکنم فقط س.ی.ن.م.و ول کنننننن
دیگه س.ی.ن.ش.و ول کردم معلوم بود داره میمیره از درد دستمو از اون داخل در آوردم
جونکوک . ب.ی.ب.ی قراره درد بکشی
کردم ت.و.ش خیلی هم مهکم حتی نذاشتم عادت کنه همزمان ل.ب.ا.ش.و میخوردم ن.ا.ل.ه میکرد ن.ا.ل.ه های خفه و این ن.ا.ل.ه ها بود که منو ت.ح.ر.ی.ک میکرد شروع کردم ت.ل.م.ب.ه زدن که دیگه ا.ت داشت شدید گریه میکرد و چون لبام رو لباش بود نمیتونست زیاد گریه یا ن.ا.ل.ه کنه فقط خفه گریه میکرد
ا.ت . شما پتویی آخه همش میخوام ز.ی.رت.و.ن باشم
جونکوک . شما ش.ر.اب.ی آخه م.س.ت.ت.و.ن.م
ا.ت . چرب زبونی میکنی
جونکوک . همینه که هست خانوم خوشگله
ا.ت . قلبم داره تند تند میزنه
جونکوک . من به اون قلبت حسودیم میشه آخه بیست چهار ساعته د.ا.خ.ل.ت.ه
ا.ت .........
جونکوک . خب دیگه حرف بسه بیا شروع کنیم
ا.ت . با کمال میل
رفتم سمتش ل.ب.اس.ا.ش.و ج.ر دادم لباس ز.ی.راشم در آوردم انگشت ف.ا.ک.م.و گزاشتم ت.و.ش و هی تاب میدادم با انگشت شستمم دورشو م.ی.م.ا.ل.ی.د.م همزمان که این کارو میکردم داشتم با ل.ب.ا.م ل.ب.ا.ش.و میخوردم خیلیییییی مهکم م.ی.م.ک.ی.د.م ولی اون همراهی نمیکرد بدم اومد با اون یکی دستم که آزاد بود س.ی.ن.ش.و گرفتم فشار دادم همینجوری داشتم فشار میدادم که جیغ های خفه ای کشید بعد شروع کرد گریه کردن همزمان هم داشتم با انگشتم م.ی.م.ا.ل.ی.د.م هم از بالا ل.ب.ا.ش.و میخوردم هم س.ی.ن.ش.و سفت فشار میدادم ل.ب.ا.م.و برداشتم از رو ل.ب.ا.ش که در جا جیغ زد ولی من هنوز داشتم س.ی.ن.ش.و فشار میدادم یه نگاه به سینش کردم سیاه شده بود ل.ب.ا.ش هم کبود شده بود
ا.ت . آییییییییییییییی تورو خداااااااااااااا نکن نکن نه نه نه س.ی.ن.م.و نکن ولش کن تورو خداااااااااااااا درد داره نه (گریه)
جونکوک . چرا وقتی ب.و.س.ی.د.م.ت همکاری نکردی
همزمان دستمو از پایین مهکم فشار دادم که جیغش دراومد
ا.ت . جیغغغغ آییییی قلط کردم دیگه همراهیت میکنم فقط س.ی.ن.م.و ول کنننننن
دیگه س.ی.ن.ش.و ول کردم معلوم بود داره میمیره از درد دستمو از اون داخل در آوردم
جونکوک . ب.ی.ب.ی قراره درد بکشی
کردم ت.و.ش خیلی هم مهکم حتی نذاشتم عادت کنه همزمان ل.ب.ا.ش.و میخوردم ن.ا.ل.ه میکرد ن.ا.ل.ه های خفه و این ن.ا.ل.ه ها بود که منو ت.ح.ر.ی.ک میکرد شروع کردم ت.ل.م.ب.ه زدن که دیگه ا.ت داشت شدید گریه میکرد و چون لبام رو لباش بود نمیتونست زیاد گریه یا ن.ا.ل.ه کنه فقط خفه گریه میکرد
۳.۵k
۲۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.