..
..
بگذار ،ترکت کنند..
بگذار، بخواهی ونشود..
بگذار، دیگر فرقی بین شب و روزت نباشد..
بگذار، جا خوش کنند دستانت رو به اسمان..
بگذار ،ارزویت براورده نشده بماند..
بگذار، اشک شود دریا دریا بباری برایش..
بگذار درد شود..
بگذار ،زخمش باقی بماند..
بگذار تنها بمانی و باسکوتی تلخ غروب هایت را بگذرانی..
بگذار، دنیا هرچه میخواهد سرت بیاورد..
تو اما تحمل کن.....
تو خدایت را داری..
خدایی که تمام اینها دست خود اوست،. خودش میداند ،چه کند..
خدایی که چوبش صدا ندارد...
بگذار ،ترکت کنند..
بگذار، بخواهی ونشود..
بگذار، دیگر فرقی بین شب و روزت نباشد..
بگذار، جا خوش کنند دستانت رو به اسمان..
بگذار ،ارزویت براورده نشده بماند..
بگذار، اشک شود دریا دریا بباری برایش..
بگذار درد شود..
بگذار ،زخمش باقی بماند..
بگذار تنها بمانی و باسکوتی تلخ غروب هایت را بگذرانی..
بگذار، دنیا هرچه میخواهد سرت بیاورد..
تو اما تحمل کن.....
تو خدایت را داری..
خدایی که تمام اینها دست خود اوست،. خودش میداند ،چه کند..
خدایی که چوبش صدا ندارد...
۵۲۷
۱۲ دی ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.