راه بازگشت پارت ۱۸
راه بازگشت پارت ۱۸
رسیدیم دست تو دست جیمین وارد شدیم
لیسا(ل)
ل. دختر مث همیشه خوشگل شدی
ا. مرسی تو هم همینطور
ل. بریم
ج. عه عه عه چه زود دوستشو دید مارو فراموش کرد(خنده)
ا. اینطوری تو هم برو با پسرا خب
ج. اما من میخوام با تو بیام 🥺
ا.ت دست جیمینو سفت گرفت و رفتن
تو کلاس
ت. ا.ت لیسا میگم امشب میاین بریم بار
ل. بار؟ اومممم اوک من میام
ا. منم می
جیمین حرفشو قطع کرد
ج. نه ا.ت نمیاد
ا. نهههه میخوام برم جیمین 🥺ترو خدااااا(کیوت)
ج. نه
ت. خب تو هم بیا مراقب زنت باش(خنده)
ا. تهیونگگگگ
ج. اومم باش
ا. میسی
بعد دانشگاه
ا.ت رفت خونه برای ساعت ۹که میخواستن برن بار
ساعت ۴
ا.ت تا ۶خوابید بعد بیدار شد یه دوش گرفت روتین انجام داد ساعت ۶:۵۵دقیقه شد ا.ت رفت یه لباس پیدا کرد پوشید یه میکاپ خیلی ملایم کرد موهاشو خیلی حرفه ای حالت داد
یه کفش پیدا کرد و اماده نشست تا جیمین بیاد
ویو جیمین
ساعت ۸بود رفتم یه دوش گرفتم
موهامو خشک کردم لباس پوشیدم ساعت ۸:۳۵دقیقه بود گفتم الان برم دنبال ا.ت ببینم چی پوشیده
رفت به سوی ا.ت🗿
تق تق (صدای در😂🗿)
ا. کیه
ج. شوهرت(خنده)
ا. جیمینااا
درو باز کرد
ویو جیمین
ا.ت خیلی خوشگل شده بود اما لباسش زیادی باز بود اونجا هم جای درستی نیس هرچیم بهش گفتم عوض کنه گفت نه
ج. ا.ت بهت میگم عوض کن(جدی)
ا. تو اونجایی کسی بهم نگاه هم نمیکنه
ج. قبول
ا.ت پرید بغل جیمین
ج. بیا دیرمون میشه ها
رفتیم سمت بار
ج ا. سلام
ل. ت. سلام
ت. کوک گفت میاد
ا. اوک
رسیدیم دست تو دست جیمین وارد شدیم
لیسا(ل)
ل. دختر مث همیشه خوشگل شدی
ا. مرسی تو هم همینطور
ل. بریم
ج. عه عه عه چه زود دوستشو دید مارو فراموش کرد(خنده)
ا. اینطوری تو هم برو با پسرا خب
ج. اما من میخوام با تو بیام 🥺
ا.ت دست جیمینو سفت گرفت و رفتن
تو کلاس
ت. ا.ت لیسا میگم امشب میاین بریم بار
ل. بار؟ اومممم اوک من میام
ا. منم می
جیمین حرفشو قطع کرد
ج. نه ا.ت نمیاد
ا. نهههه میخوام برم جیمین 🥺ترو خدااااا(کیوت)
ج. نه
ت. خب تو هم بیا مراقب زنت باش(خنده)
ا. تهیونگگگگ
ج. اومم باش
ا. میسی
بعد دانشگاه
ا.ت رفت خونه برای ساعت ۹که میخواستن برن بار
ساعت ۴
ا.ت تا ۶خوابید بعد بیدار شد یه دوش گرفت روتین انجام داد ساعت ۶:۵۵دقیقه شد ا.ت رفت یه لباس پیدا کرد پوشید یه میکاپ خیلی ملایم کرد موهاشو خیلی حرفه ای حالت داد
یه کفش پیدا کرد و اماده نشست تا جیمین بیاد
ویو جیمین
ساعت ۸بود رفتم یه دوش گرفتم
موهامو خشک کردم لباس پوشیدم ساعت ۸:۳۵دقیقه بود گفتم الان برم دنبال ا.ت ببینم چی پوشیده
رفت به سوی ا.ت🗿
تق تق (صدای در😂🗿)
ا. کیه
ج. شوهرت(خنده)
ا. جیمینااا
درو باز کرد
ویو جیمین
ا.ت خیلی خوشگل شده بود اما لباسش زیادی باز بود اونجا هم جای درستی نیس هرچیم بهش گفتم عوض کنه گفت نه
ج. ا.ت بهت میگم عوض کن(جدی)
ا. تو اونجایی کسی بهم نگاه هم نمیکنه
ج. قبول
ا.ت پرید بغل جیمین
ج. بیا دیرمون میشه ها
رفتیم سمت بار
ج ا. سلام
ل. ت. سلام
ت. کوک گفت میاد
ا. اوک
۶.۴k
۲۸ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.