part1
#part1
مجید:
توراه روی بیمارسان داشتم قدم میزدم
نمی تونستم صبر کنم
تنها کاری که کردم
رفتم سمت icu
هرجوری شده باید میدیمش
دست چپم شکسته بود
با هزار بدبختی راضیشون کردم
که ببینمش
لباس مخصوص و پوشیدم وارد اتاق شدم
چشماش بسته بود
کنارش نشستم
تبسم عزیز دلم چشات بازکن دیگه
تبسم غلط کردم قول میدم درست میشه
تبسم پاشو
نمیگی من بمیرم بی تو
پاشو باهم درستش کنیم
پاشو دیگه
سرمو گذاشتم رو دستاش و اروم اشک ریختم
دلم براش تنگ شده بود
درد توی دست چپم بیشتر بیشتر میشد
دیگه تحمل شو نداشتم
گریه هام بیشتر میشد
مجید-از خواب پریدم
گونه هام خیس شده بود
اولین باری بود که همزمان هم توخواب هم
در واقعیت گریه میکردم
این چه خواب عجیبی بود که من دیدم تبسم دیگه
کیه چه اتفاقی افتاده بود
پاشدم برم یه ابی بخورم
اول یه ابی به صورتم زدم
بعدشم رفتم سمت اشپزخونه
لیوانتو دست چپم بود
و برداشتم داشتم اب پر میکردم که
یهو درد عجیبیو تو دستم حس کردم
تاحدی که نتونستم لیوان نگه دارم و
لیوان ازدستم افتادوشکست
شروع به ماساژدادن دستم
کردم یکم که بهتر شد
خورده شیشه هارو جمع کردم
و بعد رفتم که بخوابم فردا کلی کار داشتم...
#نقطه_تاریک_زندگیم
#مجید_رضوی
#رمان
مجید:
توراه روی بیمارسان داشتم قدم میزدم
نمی تونستم صبر کنم
تنها کاری که کردم
رفتم سمت icu
هرجوری شده باید میدیمش
دست چپم شکسته بود
با هزار بدبختی راضیشون کردم
که ببینمش
لباس مخصوص و پوشیدم وارد اتاق شدم
چشماش بسته بود
کنارش نشستم
تبسم عزیز دلم چشات بازکن دیگه
تبسم غلط کردم قول میدم درست میشه
تبسم پاشو
نمیگی من بمیرم بی تو
پاشو باهم درستش کنیم
پاشو دیگه
سرمو گذاشتم رو دستاش و اروم اشک ریختم
دلم براش تنگ شده بود
درد توی دست چپم بیشتر بیشتر میشد
دیگه تحمل شو نداشتم
گریه هام بیشتر میشد
مجید-از خواب پریدم
گونه هام خیس شده بود
اولین باری بود که همزمان هم توخواب هم
در واقعیت گریه میکردم
این چه خواب عجیبی بود که من دیدم تبسم دیگه
کیه چه اتفاقی افتاده بود
پاشدم برم یه ابی بخورم
اول یه ابی به صورتم زدم
بعدشم رفتم سمت اشپزخونه
لیوانتو دست چپم بود
و برداشتم داشتم اب پر میکردم که
یهو درد عجیبیو تو دستم حس کردم
تاحدی که نتونستم لیوان نگه دارم و
لیوان ازدستم افتادوشکست
شروع به ماساژدادن دستم
کردم یکم که بهتر شد
خورده شیشه هارو جمع کردم
و بعد رفتم که بخوابم فردا کلی کار داشتم...
#نقطه_تاریک_زندگیم
#مجید_رضوی
#رمان
۵.۴k
۱۶ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.