( بی تو مهتاب شبی ) کوچه مرا آه کشید
( بی تو مهتاب شبی ) کوچه مرا آه کشید
روی دیواره ی دل عکس تو را ماه کشید
شانه بر شانه ی تو برد مرا سمت غزل
کوچه تا آخر شب در غزلم آه کشید
کوچه که سنگ صبور دل نا سور من است
ماه من، ناز تو را در دل این چاه کشید
قصه ی مهر ووفا گفتم و گفتی که نگو:
دست تقدیر مرا تا تو به اکراه کشید
دور از زخم خزان باد گل با نمکم
رفت و کبریت در انبار پر از کاه کشید
خاطرم بارور از عشق سترون شده است
بی سبب نیست تو را این همه دلخواه کشید
روی دیواره ی دل عکس تو را ماه کشید
شانه بر شانه ی تو برد مرا سمت غزل
کوچه تا آخر شب در غزلم آه کشید
کوچه که سنگ صبور دل نا سور من است
ماه من، ناز تو را در دل این چاه کشید
قصه ی مهر ووفا گفتم و گفتی که نگو:
دست تقدیر مرا تا تو به اکراه کشید
دور از زخم خزان باد گل با نمکم
رفت و کبریت در انبار پر از کاه کشید
خاطرم بارور از عشق سترون شده است
بی سبب نیست تو را این همه دلخواه کشید
۳.۷k
۲۱ فروردین ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.