یخ فروش جهنم 🔥
#یخ_فروش_جهنم 🔥
𝑴𝒚 𝒃𝒂𝒔𝒕𝒂𝒓𝒅
𝒉𝒖𝒔𝒃𝒂𝒏𝒅
رمان شوهر عوضی من
پارت پنجم
لی نا:داری چیکار میکنی اشغال
محکم زدم توی گوشش
لبخندی زد و رفت
یخورده ناراحت شدم رفتم پایین صبحانه آماده کردم برای خودم
که لو هان اومد پایین
لو هان:کو صبحانه من!
لی نا: من برای خودم درست کردم برای خودت هم بیا خودت درست کن
لو هان:اها باشه اشکال نداره راستی من میخوام با دوستام برم خوش بگذرونیم تو هم میای
لی نا:آره تنهایی حوصلم سر میره باهات میام
لو هان:باشه پس برو آماده شو
سریع بلند شدم رفتم اتاقم تا اماده بشم
یه لباس کوتاه مشکی
کفش پاشنه بلند مشکی
آرایشم کردم
لو هان:بیا دیگه چرا انقدر طولش میدی
لی نا:اومدم دیگه ای بابا
بدو بدو رفتم پایین لو هان هم پایین پله ها منتظرم بود
داشتم میرفتم پایین که پاشنه کفشم پیچ خورد
لی نا:اوخخخ
لو هان:مواظب باش
لی نا:اخیی ممنونم که گرفتی منو
لو هان داشت نگام میکرد دستاشو دور کمرم سفت حلقه کرده بود توی چشماش نگاه میکردم داشت به لبام نگاه میکرد که یهو ولم کرد
لوهان:خوب دیگه بیا بریم داره دیرمون میشه
لی نا:احمق خوب چرا اینجوری ول کردی باسنم درد گرفت
بدون اینکه اهمیت بده رفت بیرون
سوار ماشین شدیم و سمت خونه دوستش راه افتادیم
لی نا:کی میرسیم الان ما ۱ ساعته توی راه هستیم
لو هان:۲ ساعت دیگه میرسیم خیلی دوره
لی نا:ولی من خسته شدم
لو هان:یکم دیگه تحمل کن دیگه داخل داشبورد شکلات هست
برش دار
لی نا:وای شکلات مورد علاقم اینارو برای کی خریدی
لو هان:این شکلات هارو برای یان خریدم ولی اون گفت دوست نداره
لی نا:اها من از این شکلاتا خوشم نمیاد نمیخوامشون
انداختمشون داخل داشبورد
لو هان:چرا تو که گفتی خوشت میاد باشه هر جور خودت میخوای اصلا
خیلی حوصلم رفته بود که لو هان ماشین رو نگه داشت
لی نا:چرا وایستادیم رسیدیم
لو هان:نه
اومد طرفم از داخل داشبورد شکلات هارو برداشت انداخت بیرون
لو هان:پیاده شو
لی نا:چرا
لو هان:میخوایم بریم مغازه
دستمو گرفت منو برد مغازه
لو هان:شکلات مغز دار فندوقی دارین
صاحب مغازه:آره چند تا بدم
لو هان:همرو میخوام
صاحب..:۱۳۰ تا هستن همرو میخوای؟
لو هان:آره
قوطی شکلات رو داد دستم
𝑴𝒚 𝒃𝒂𝒔𝒕𝒂𝒓𝒅
𝒉𝒖𝒔𝒃𝒂𝒏𝒅
رمان شوهر عوضی من
پارت پنجم
لی نا:داری چیکار میکنی اشغال
محکم زدم توی گوشش
لبخندی زد و رفت
یخورده ناراحت شدم رفتم پایین صبحانه آماده کردم برای خودم
که لو هان اومد پایین
لو هان:کو صبحانه من!
لی نا: من برای خودم درست کردم برای خودت هم بیا خودت درست کن
لو هان:اها باشه اشکال نداره راستی من میخوام با دوستام برم خوش بگذرونیم تو هم میای
لی نا:آره تنهایی حوصلم سر میره باهات میام
لو هان:باشه پس برو آماده شو
سریع بلند شدم رفتم اتاقم تا اماده بشم
یه لباس کوتاه مشکی
کفش پاشنه بلند مشکی
آرایشم کردم
لو هان:بیا دیگه چرا انقدر طولش میدی
لی نا:اومدم دیگه ای بابا
بدو بدو رفتم پایین لو هان هم پایین پله ها منتظرم بود
داشتم میرفتم پایین که پاشنه کفشم پیچ خورد
لی نا:اوخخخ
لو هان:مواظب باش
لی نا:اخیی ممنونم که گرفتی منو
لو هان داشت نگام میکرد دستاشو دور کمرم سفت حلقه کرده بود توی چشماش نگاه میکردم داشت به لبام نگاه میکرد که یهو ولم کرد
لوهان:خوب دیگه بیا بریم داره دیرمون میشه
لی نا:احمق خوب چرا اینجوری ول کردی باسنم درد گرفت
بدون اینکه اهمیت بده رفت بیرون
سوار ماشین شدیم و سمت خونه دوستش راه افتادیم
لی نا:کی میرسیم الان ما ۱ ساعته توی راه هستیم
لو هان:۲ ساعت دیگه میرسیم خیلی دوره
لی نا:ولی من خسته شدم
لو هان:یکم دیگه تحمل کن دیگه داخل داشبورد شکلات هست
برش دار
لی نا:وای شکلات مورد علاقم اینارو برای کی خریدی
لو هان:این شکلات هارو برای یان خریدم ولی اون گفت دوست نداره
لی نا:اها من از این شکلاتا خوشم نمیاد نمیخوامشون
انداختمشون داخل داشبورد
لو هان:چرا تو که گفتی خوشت میاد باشه هر جور خودت میخوای اصلا
خیلی حوصلم رفته بود که لو هان ماشین رو نگه داشت
لی نا:چرا وایستادیم رسیدیم
لو هان:نه
اومد طرفم از داخل داشبورد شکلات هارو برداشت انداخت بیرون
لو هان:پیاده شو
لی نا:چرا
لو هان:میخوایم بریم مغازه
دستمو گرفت منو برد مغازه
لو هان:شکلات مغز دار فندوقی دارین
صاحب مغازه:آره چند تا بدم
لو هان:همرو میخوام
صاحب..:۱۳۰ تا هستن همرو میخوای؟
لو هان:آره
قوطی شکلات رو داد دستم
۱.۰k
۲۱ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.