زندگی یک ارمی (پارت ۲)

شما در کمپانی..... قبول شدید و باید با هواپیمایه........ تاریخ...... ساعت..... به کره بیاید
ا/ت: مــــــــــــا مــــــــــــــان تو کمپانی....... قبول شدمممممم
م/ت: خب.... مبارکه حالا بیا صبحانتو بخور
پرش زمانی
ویو ا/ت صبحانمو خردم و وسایلمو جمع کردم چون تاریخ برای فردا صبح بود وسایلمو ورداشتم ریختم تو چمدون
فردا صبح
صبح از هیجان ساعت چهار صبح پاشدم یه عالمه صبحونه خوردم
یکم ورزش کردم و خب اون چند ساعتی که تاکسی بیاد برم فرید گاه به اندازه یه سال گذشت
(پرش زمانی: ا/ت رسید به ساختمان کمپانی...... و وارد شد)
ا/ت تو ذهنش: وای خدا چه خفن(این کمپانی ایدل های مشهور زیادی داره و برای وارد شدن به استعداد زیادی لازم داری)
خب من نمیدونم برای کار اموز شدن چه چیزی رو چک میکنن و خب پس نمینویسم
فردا صب
از خواب پاشدم رفتم سر تمرین ازتمرین بر گشتم خیلی خسته بودم
رفتم تو اون پیجه بیگ هیت که میگفت
کنسرت و فن ساین کی هست دیدم بی تی اس
هفته بعد کنسرت داره دیودم پیش مدیر
کار اموزا و برای اون روز به سختی
مرخصی گرفتم و یه بیلیت برای کنسرت بی تی اس( ا/ت از یه خانواده پولداره)
شب شد رفتم خوابیدم
(پرش زمانی روز کنسرت)
خیلی هیجان داشتم وای خدا قراره بی تی اسو ببینم
خیلی خوشحالم
کنسرت شروع شد من ردیف جلوع بودم
همه چی خوب بود تا اینکه....
شرایط: ۱۰ لایک
۱۵ کامنت (هی ننویسید بعدی بعدی)
۲۱۳تایی بشم