پارت شیش
پارت شیش
little angel
۸ماه بعد
ویو ا/ت
تو این هشت ماه خیلی اذیت شدم ولی خانم کیم و بینا خیلی ازم مراقبت کردن همیشه لایلا اذیتم میکرد کیم باهام سرد بود اصلا از کارشون سر در نمی آوردم
تا این ماهم خانم کیم نزاشته ببینیم دختره یا پسر. هوفف
بینا:ا/ت حالت خوبه
ا/ت: اره خوبم چطور
بینا:کیم گفته بری اتاقش
تعجب کردم تا حالا به من نگفته بود برم اتاقش
از اتاق اومدم بیرون رفتم سمت اتاقش در زدم جواب نداد وا
دوباره ولی بازم جوابی نشنیدم باز کردم رفتم تو دیدم صدای آب میاد پس حموم بود میخواستم برم که با صداش چرخیدم سمتش
کیم: پس اومدی(خنثی)
با یه حوله بود که فقط پایین تنش رو گرفته بود برگشتم اون ور که با صدای بلندی خندید
کیم :تو که قبل منو دیدی (با صدای بم)
ا/ت: یااا زود لباست رو بپوش
کیم : میتونی برگردی
ا/ت: خب چی میخواستی بگی ؟
کیم: اوو شکمتم که بزرگ شده
یهو دستش رفت سمت شکمم خشکم زده بود چرا اینجور رفتار هایی میکرد
ویو لایلا
از کنار در که نیم باز بود دیدم ته دستش رو برد رو شکم دختره اخیی بزار حداقل برای آخرین بار انجام بدن هه
از اونجا دور شدم
ویو تهیونگ
نمیدونم حرکاتم دست خودم نبود وقتی دستم رو روی شکمش گذاشتم حس عجیبی بهم دست داد
کیم: خب همون طور که میدونی بعد به دنیا آوردن بچه میتونی دوباره کارت رو شروع کنی
ا/ت:همین رو میخواستی بگی ؟
خب خب قشنگام ممنون از حمایتتون اینم پارت امروز ادامه اش رو فردا میزارم ولی اگه شرطا برسه بوس بوس شبتون بخیر💜✨
شرط
لایک:۸
کامنت:۳
little angel
۸ماه بعد
ویو ا/ت
تو این هشت ماه خیلی اذیت شدم ولی خانم کیم و بینا خیلی ازم مراقبت کردن همیشه لایلا اذیتم میکرد کیم باهام سرد بود اصلا از کارشون سر در نمی آوردم
تا این ماهم خانم کیم نزاشته ببینیم دختره یا پسر. هوفف
بینا:ا/ت حالت خوبه
ا/ت: اره خوبم چطور
بینا:کیم گفته بری اتاقش
تعجب کردم تا حالا به من نگفته بود برم اتاقش
از اتاق اومدم بیرون رفتم سمت اتاقش در زدم جواب نداد وا
دوباره ولی بازم جوابی نشنیدم باز کردم رفتم تو دیدم صدای آب میاد پس حموم بود میخواستم برم که با صداش چرخیدم سمتش
کیم: پس اومدی(خنثی)
با یه حوله بود که فقط پایین تنش رو گرفته بود برگشتم اون ور که با صدای بلندی خندید
کیم :تو که قبل منو دیدی (با صدای بم)
ا/ت: یااا زود لباست رو بپوش
کیم : میتونی برگردی
ا/ت: خب چی میخواستی بگی ؟
کیم: اوو شکمتم که بزرگ شده
یهو دستش رفت سمت شکمم خشکم زده بود چرا اینجور رفتار هایی میکرد
ویو لایلا
از کنار در که نیم باز بود دیدم ته دستش رو برد رو شکم دختره اخیی بزار حداقل برای آخرین بار انجام بدن هه
از اونجا دور شدم
ویو تهیونگ
نمیدونم حرکاتم دست خودم نبود وقتی دستم رو روی شکمش گذاشتم حس عجیبی بهم دست داد
کیم: خب همون طور که میدونی بعد به دنیا آوردن بچه میتونی دوباره کارت رو شروع کنی
ا/ت:همین رو میخواستی بگی ؟
خب خب قشنگام ممنون از حمایتتون اینم پارت امروز ادامه اش رو فردا میزارم ولی اگه شرطا برسه بوس بوس شبتون بخیر💜✨
شرط
لایک:۸
کامنت:۳
۴.۳k
۰۸ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.