𝐏𝐚𝐫𝐭 𝟏𝟐

𝓦𝓱𝓮𝓷 𝔂𝓸𝓾 𝓼𝓽𝓸𝓵𝓮...


که در اتاق باز شد و همون دهترایی که منو میکاپ کرده بودن اومدن..

دختر1:سلام دوباره خانوم:)
بقیه دخترا:سلاممم:)
ا.ت:سلام:)))

ا.ت

اومدن سمتم و شروع کردن میکاپ کردن..میکاپم که تموم شد رفتن سراغ موهام..


ی ساعت بعد

ساعت ۷..

ا.ت

کلا میکاپ و موهام تموم شده بود..امروز هم خیلی خوشگل منو میکاپ کرده بودن..

ا.ت:واییی مرسیی خیلی خوشگل میکاپم کردین..موهامم خیلی خوشگل شده:)))
دخترا:خواهش:)
دختر 2: راستی خانو‍...
ا.ت:لطفا ا.ت صدام کنین اسمم ا.ته
دختر1:خوشبختم منم اسمم سیا هست:)
دختر2:منم اسمم دایونه:)
دختر3:اسم منم یونجیه:)
دختر4: اسم منم یون کیونگه:)
ا.ت:خوشبختم:)))
دخترا: :)
دختر1:بچه هاا بریم خانوم باید تا یاعت هست اماده باشننن
دخترا:عه اره ارههه..
دختر 4:راستی راستییی ارباب گفتن که تو کمد لباس هست..باییی
دخترا:بای
ا.ت:اوکی بای

دخترا رفتن و منم رفتن در کمدو باز کردم..همینجوری داشتن دنبال لباس میگشتم مه چشمم به ی لباس باز و خوشگل افتاد..هممممم..شاید یکم حرص جین و در بیارم بد نباشه😈درسته تنبیهم میکنه پلی خب من دارم ب تنبیهاش عادت میکنم:/اون که تنبیهم میکنه..پس ارزش دارع که خرصشو در بیارم😈
لباسو ور داشتم و پوشیدم..
ا.ت:واووو ت.ت خانم همه مجذوبت میشن😈
به ساعت نگا کردن ساعت یه ربع ب هشت بود..




2:موهای ا.ت
3:میکاپش
4:لباسش


شرط نداریمممم