تکپارتی غمگین از جیمین
تکپارتی غمگین از جیمین
(وقتی خانواده هاتون مخالف این بودن که که باهم باشین...)
علامت جیمین _
علامت ا.ت +
علامت پدر جیمین ( پ.ج)
علامت پدر ا.ت (پ.ا)
علامت مادر جیمین ( م.ج)
علامت مادر ا.ت ( م.ا)
پ.ج: بهتگفتم جیمین حق ندارید با هم باشید فهمیدی ؟*فریاد
_ پدر من و ا.ت همدیگه رو دوست داریم و کنار هم خوشبختیم شماحقندارید برای من تصمیم بگیرید * با فریاد و عصبانیت
ویو جیمین
با سیلی که از طرف پدرم خوردم از خونه زدم بیرون
م.ج: راحت شدی گذاشت از خونه رفت
پ.ج : خودش پشیمون میشه برمیگرده
ویو ا.ت :
حدود ۲ ساعت پیش یه دعوای خیلی بد با خانوادم داشتم ، اونا راضی نیستن با جیمین ازدواج کنم برای همین از خونه زدم بیرون و به سمت خونه خودم و جیمین راه افتادم
فلش بک به دعوای ا.ت و خانوادش
پ.ا: دخترم این به صلاحته که اون رو فراموش کنی
+ پدر من اونو دوستش دارم اونم من رو دوست داره میتونیم باهم زندگی خوبی بسازیم پس چرا نمیذارید باهم باشیم من الان یه فرد بیست و دو ساله ام و دیگه عاقل شدم و میتونم برای خودم تصمیم بگیرم میدونم چی درسته و چی غلط چرا شما سعی دارید که برای من تصمیم بگیرید * آخرش رو با فریاد گفت
م.ا: حرف دهنت رو بفهم ما خانوادتیم دشمنت که نیستیم میدونیم چه کاری درسته و ازدواج تو و جیمین درست نیست تو باید با پسرعموت ازدواج کنی تمام
+ عمرا با اون پسره هول ازدواج کنم
ویو ادمین : ا.ت بعد از گفتن حرفش سریع از خونه زد بیرون
ویوجیمین : خانوادم ، زندگیم ، همچی داره از هم میپاچه یا باید قید همه چیز رو بزنم و با ا.ت باشم یا باید قید ا.ت رو بزنم و زندگی جدیدم رو شروع کنم ، دختر خالم اونقدرا هم بد نیست ، دختر خوب و مودبی هست باید با ا.ت بهم بزنم مطمئنم که خانواده اونم راضی نیست اونا آخرش من و ا.ت رو از هم جدا میکنن چه بهتر که خودم باهاش بهم بزنم تا راحتتر فراموشم کنه
ویو ا.ت : داشتمگریه میکردم که صدای در اومد
+ سلام
_ سلام * سرد *
_ بشین باید راجب یه موضوع باهات صحبت کنم
+ چیشده؟
_ ا.ت ( بغض کرد و چند ثانیه مکث کرد ولی بلافاصله جدی شد )
_ ا.ت من دیگه ازت خسته شدم بهتره که بهم بزنیم من از دختر خالم خوشم میاد و بزودی قراره باهاش ازدواج کنم پس بهتره از هم جدا بشیم
ویو ا.ت : بعد از گفتن حرفاش قلبم به شدت درد گرفت آخه بیماری قلبی داشتم و تو شگ بدی فرو رفتم
+ ولی جیمین تو به من قو....
*ا.ت بی هوش شد و نتونست حرفش رو ادامه بده
(وقتی خانواده هاتون مخالف این بودن که که باهم باشین...)
علامت جیمین _
علامت ا.ت +
علامت پدر جیمین ( پ.ج)
علامت پدر ا.ت (پ.ا)
علامت مادر جیمین ( م.ج)
علامت مادر ا.ت ( م.ا)
پ.ج: بهتگفتم جیمین حق ندارید با هم باشید فهمیدی ؟*فریاد
_ پدر من و ا.ت همدیگه رو دوست داریم و کنار هم خوشبختیم شماحقندارید برای من تصمیم بگیرید * با فریاد و عصبانیت
ویو جیمین
با سیلی که از طرف پدرم خوردم از خونه زدم بیرون
م.ج: راحت شدی گذاشت از خونه رفت
پ.ج : خودش پشیمون میشه برمیگرده
ویو ا.ت :
حدود ۲ ساعت پیش یه دعوای خیلی بد با خانوادم داشتم ، اونا راضی نیستن با جیمین ازدواج کنم برای همین از خونه زدم بیرون و به سمت خونه خودم و جیمین راه افتادم
فلش بک به دعوای ا.ت و خانوادش
پ.ا: دخترم این به صلاحته که اون رو فراموش کنی
+ پدر من اونو دوستش دارم اونم من رو دوست داره میتونیم باهم زندگی خوبی بسازیم پس چرا نمیذارید باهم باشیم من الان یه فرد بیست و دو ساله ام و دیگه عاقل شدم و میتونم برای خودم تصمیم بگیرم میدونم چی درسته و چی غلط چرا شما سعی دارید که برای من تصمیم بگیرید * آخرش رو با فریاد گفت
م.ا: حرف دهنت رو بفهم ما خانوادتیم دشمنت که نیستیم میدونیم چه کاری درسته و ازدواج تو و جیمین درست نیست تو باید با پسرعموت ازدواج کنی تمام
+ عمرا با اون پسره هول ازدواج کنم
ویو ادمین : ا.ت بعد از گفتن حرفش سریع از خونه زد بیرون
ویوجیمین : خانوادم ، زندگیم ، همچی داره از هم میپاچه یا باید قید همه چیز رو بزنم و با ا.ت باشم یا باید قید ا.ت رو بزنم و زندگی جدیدم رو شروع کنم ، دختر خالم اونقدرا هم بد نیست ، دختر خوب و مودبی هست باید با ا.ت بهم بزنم مطمئنم که خانواده اونم راضی نیست اونا آخرش من و ا.ت رو از هم جدا میکنن چه بهتر که خودم باهاش بهم بزنم تا راحتتر فراموشم کنه
ویو ا.ت : داشتمگریه میکردم که صدای در اومد
+ سلام
_ سلام * سرد *
_ بشین باید راجب یه موضوع باهات صحبت کنم
+ چیشده؟
_ ا.ت ( بغض کرد و چند ثانیه مکث کرد ولی بلافاصله جدی شد )
_ ا.ت من دیگه ازت خسته شدم بهتره که بهم بزنیم من از دختر خالم خوشم میاد و بزودی قراره باهاش ازدواج کنم پس بهتره از هم جدا بشیم
ویو ا.ت : بعد از گفتن حرفاش قلبم به شدت درد گرفت آخه بیماری قلبی داشتم و تو شگ بدی فرو رفتم
+ ولی جیمین تو به من قو....
*ا.ت بی هوش شد و نتونست حرفش رو ادامه بده
۴۸۵
۰۳ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.