گُنگ 🫥
در من چيزى كم بود و
در اين زندگانى هم چيزى كج بود.
ميان ما و اين زندگانى يك چيزى گنگ ماند.
ما دير آمديم، يا زود.
هرچه بود به موقع نيامديم.
از کتاب “ كليدر “
[ محمود دولت آبادى]
در اين زندگانى هم چيزى كج بود.
ميان ما و اين زندگانى يك چيزى گنگ ماند.
ما دير آمديم، يا زود.
هرچه بود به موقع نيامديم.
از کتاب “ كليدر “
[ محمود دولت آبادى]
۲۱.۸k
۰۸ بهمن ۱۳۹۹