پارت چهار🖤🖤🖤🖤

اون شیطان به من حمله کرد
ولی من شمشیر زنی بلد نبودم
اون اسمش رویی بود و دنبال عضو جدید برای خانوادش بود
رویی:انتخاب کن یا عضوی از خانواده ی ما باشی یا بمیری
منم سریع رفتم شمشیر قدیمی یویچیرو رو برداشتم که بهش حمله کنم (اون یه چیزایی بلد بود)
تا خواستم تار هاش رو ببرم شمشیرم شکست (یویچیرو منو جر میده اگه بفهمه)
تار های اون منو زخمی کرد و گفت
رویی:هه فکر کردی میتونی منو شکست بدی ها
بعد چند تا تار دیگه زد تا جایی که من بیهوش شدم
اون میخواست منو به دو تیکه ی مساوی تبدیل کنه که من بیهوش شدم
همه جارو داشتم مات و مبهوت میدیدم که دیدم یکی گفت::::
تنفس اب فرم یازده دریای آرام فرم سه چرخ ابی و گردنشو نصف کرد
بقیش برای پارت بعد
مدرسه ها نزدیکه و من دارم مثل گاوووو پارت میدم نگین چرا