◤𝐌𝐢𝐬𝐭𝐫𝐞𝐬𝐬 𝐦𝐚𝐟𝐢𝐚◢
◤𝐌𝐢𝐬𝐭𝐫𝐞𝐬𝐬 𝐦𝐚𝐟𝐢𝐚◢
𝐏𝐚𝐫𝐭 31
═════════════════
چشمانش رو باز کرد و اطرافش رو با چشم بررسی کرد...به سختی یاداور خاطراتش شد...
روی صندلی...وسط باغ...نشسته بود و منتظر سوکجین بود ولی الان...با دست و پاهای بسته شده به یک صندلی در اتاقی پر از سکوت و تاریکی بود ؟!
چه اتفاقی افتاده بود ؟ هیچ حدسی نداشت...دزدیده شده بود ؟!...ولی...چرا و...چطور ؟!
جین چطور ؟ چه اتفاقی برای جین افتاده بود ؟!
فریادی کشید و جوابی در برابر اون فریاد شنید...
═════════════════
^ : میبینم که به هوش اومدی ولی...فقط خفه شو...
❦ : اینجا کجاست و تو...
^ : نشنیدی ؟ گفتم خفه شو...متوجهی ؟
═════════════════
دخترک ساکت شد...هیچ حدسی برای اتفاقاتی که می افتاد نداشت...
با وجود هشدار های مرد همچنان میخواست سوال بپرسه تا متوجه شرایط بشه...
میتونست حدس بزنه که توسط باند های دیگه دزدیده شده ولی...کدوم باند و چرا ؟!
یاد حرف پیرمرد افتاد..."خانواده کیم مدت ها نقطه ضعفی نداشته ولی الان...تو نقطه ضعف خانواده کیم هستی... شایعه های میگن کیم تهیونگ عاشق شده..."
واقعی بود ؟! به خاطر همچین چیزی دزدیده شده بود ؟ ولی...تهیونگ واقعا دخترک رو دوست داشت ؟!...نمیدونست...حتی متوجه نبود کی اینقدر به مرد وابسته شده...
دوباره دهن باز کرد تا سوالی بپرسه...ولی این بار درمورد جین
═════════════════
❦ : هی...
^ : واضح گفتم که...فقط...ساکت شو
❦ : کیم سوکجین...چه اتفاقی برای اون مرد افتاد..
^ : مطمئن نیستم...شاید مرده ؟!
❦ : م-مرده ؟!...
^ : فقط نگران خودت باش...نه بقیه
❦ : جواب بده...لطفا...
═════════════════
لرزشی توی صدای دخترک بیداد میکرد...درست بود...دخترک بغض کرده بود و حتی ممکن بود کمی دیگه شروع به گریه کردن کند...واقعا ؟!... مرد خوش قلب به خاطر دخترک...مرده بود ؟!
═════════════════
^ : گریه میکنی ؟!
═════════════════
مردی نزدیک تر اومد
نیشخندی زده بود...از دیدن صحنه روبرو لذت میبرد...دخترک میخواست به خاطر سوکجین گریه کنه ؟!
با خودش فکر میکرد "چه دختر احمقی"
═════════════════
^ : احمق...نگران اون مرد نباش نمرده
❦ : پس...
^ : زیادی صحبت میکنی...رئیس گفته تا جایی که راه داره باهات کنار بیام ولی اگر زیادی رو مخم باشی...
═════════════════
دخترک کاملا ناامید شده بود...بدون دونستن اینکه فردی زمین و زمان رو برای پیدا کردن دوباره دخترک بهم زده...
═════════════════
𝑪𝒐𝒏𝒅𝒊𝒕𝒊𝒐𝒏: 170 𝒍𝒊𝒌𝒆𝒔 𝒂𝒏𝒅 185 𝒄𝒐𝒎𝒎𝒆𝒏𝒕𝒔
𝑫𝒐𝒏'𝒕 𝒇𝒐𝒓𝒈𝒆𝒕 𝒕𝒐 𝒍𝒊𝒌𝒆, 𝒄𝒐𝒎𝒎𝒆𝒏𝒕 𝒂𝒏𝒅 𝒇𝒐𝒍𝒍𝒐𝒘 🩵🫶
◤𝒇𝒐𝒍𝒍𝒐𝒘 𝒎𝒆✯ : @kim-soyeon
𝐏𝐚𝐫𝐭 31
═════════════════
چشمانش رو باز کرد و اطرافش رو با چشم بررسی کرد...به سختی یاداور خاطراتش شد...
روی صندلی...وسط باغ...نشسته بود و منتظر سوکجین بود ولی الان...با دست و پاهای بسته شده به یک صندلی در اتاقی پر از سکوت و تاریکی بود ؟!
چه اتفاقی افتاده بود ؟ هیچ حدسی نداشت...دزدیده شده بود ؟!...ولی...چرا و...چطور ؟!
جین چطور ؟ چه اتفاقی برای جین افتاده بود ؟!
فریادی کشید و جوابی در برابر اون فریاد شنید...
═════════════════
^ : میبینم که به هوش اومدی ولی...فقط خفه شو...
❦ : اینجا کجاست و تو...
^ : نشنیدی ؟ گفتم خفه شو...متوجهی ؟
═════════════════
دخترک ساکت شد...هیچ حدسی برای اتفاقاتی که می افتاد نداشت...
با وجود هشدار های مرد همچنان میخواست سوال بپرسه تا متوجه شرایط بشه...
میتونست حدس بزنه که توسط باند های دیگه دزدیده شده ولی...کدوم باند و چرا ؟!
یاد حرف پیرمرد افتاد..."خانواده کیم مدت ها نقطه ضعفی نداشته ولی الان...تو نقطه ضعف خانواده کیم هستی... شایعه های میگن کیم تهیونگ عاشق شده..."
واقعی بود ؟! به خاطر همچین چیزی دزدیده شده بود ؟ ولی...تهیونگ واقعا دخترک رو دوست داشت ؟!...نمیدونست...حتی متوجه نبود کی اینقدر به مرد وابسته شده...
دوباره دهن باز کرد تا سوالی بپرسه...ولی این بار درمورد جین
═════════════════
❦ : هی...
^ : واضح گفتم که...فقط...ساکت شو
❦ : کیم سوکجین...چه اتفاقی برای اون مرد افتاد..
^ : مطمئن نیستم...شاید مرده ؟!
❦ : م-مرده ؟!...
^ : فقط نگران خودت باش...نه بقیه
❦ : جواب بده...لطفا...
═════════════════
لرزشی توی صدای دخترک بیداد میکرد...درست بود...دخترک بغض کرده بود و حتی ممکن بود کمی دیگه شروع به گریه کردن کند...واقعا ؟!... مرد خوش قلب به خاطر دخترک...مرده بود ؟!
═════════════════
^ : گریه میکنی ؟!
═════════════════
مردی نزدیک تر اومد
نیشخندی زده بود...از دیدن صحنه روبرو لذت میبرد...دخترک میخواست به خاطر سوکجین گریه کنه ؟!
با خودش فکر میکرد "چه دختر احمقی"
═════════════════
^ : احمق...نگران اون مرد نباش نمرده
❦ : پس...
^ : زیادی صحبت میکنی...رئیس گفته تا جایی که راه داره باهات کنار بیام ولی اگر زیادی رو مخم باشی...
═════════════════
دخترک کاملا ناامید شده بود...بدون دونستن اینکه فردی زمین و زمان رو برای پیدا کردن دوباره دخترک بهم زده...
═════════════════
𝑪𝒐𝒏𝒅𝒊𝒕𝒊𝒐𝒏: 170 𝒍𝒊𝒌𝒆𝒔 𝒂𝒏𝒅 185 𝒄𝒐𝒎𝒎𝒆𝒏𝒕𝒔
𝑫𝒐𝒏'𝒕 𝒇𝒐𝒓𝒈𝒆𝒕 𝒕𝒐 𝒍𝒊𝒌𝒆, 𝒄𝒐𝒎𝒎𝒆𝒏𝒕 𝒂𝒏𝒅 𝒇𝒐𝒍𝒍𝒐𝒘 🩵🫶
◤𝒇𝒐𝒍𝒍𝒐𝒘 𝒎𝒆✯ : @kim-soyeon
۴۸.۹k
۱۰ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۶۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.