🖤͟ج͟ا͟د͟ه͟ ͟ا͟ب͟ر͟ی͟ش͟م͟💜͟
🖤͟ج͟ا͟د͟ه͟ ͟ا͟ب͟ر͟ی͟ش͟م͟💜͟
part:⁶
۱.ت : خاستم پاشم دستم خورد به دیکش
کوک : اهههه حواست کجاس
۱.ت : ببخشید
کوک : خاست بره که گرفتمش کشیدمش سمت خودم افتاد رو پام لبام تکون دادم به گوشش رسوندم باید بخابونیش که لرزید
۱.ت : نفساش به گردنم میخورد حالم بد شده بود نفسام سنگین عرق کزده بودم نگاش کردم جانکوک پریودم
کوک : اسون میگیرم با یه حرکت برش گردوندم
..................
۱.ت : دلم درد میکرد پا شدم از رفتم حمام لباسام پوشیدم رفتم کنارش که بی جون نفس نفس میزد فراموشش کن خوب
کوک : نمیتونم
۱.ت : باید بتونی از اونجا زدم بیرون رفتم یکم قرس مسکن از این خرتو پرتا خریدم برگشتم خونه کوک نبود رفتم سر تختم ساعت حدود پنج صبح بود که با صدای شکستن چیزی از خاب پریدم بلند شدم رفتم بیرون
کوک بود لبوان از دستش افتاده بود دستش خون میومد رفتم سمتش شیشه هارو جم کردم کشوندمش روی مبل پمادو زدم دورش باند پیچیدم
کوک : ۱.ت
۱.ت : بله
کوک : چرا انقد سردی
۱.ت : خوب یه دلیل بیار برای چی باید با رعیسم گرم بگیرم شب خوبی داشته باشی بلند شدم که
....
part:⁶
۱.ت : خاستم پاشم دستم خورد به دیکش
کوک : اهههه حواست کجاس
۱.ت : ببخشید
کوک : خاست بره که گرفتمش کشیدمش سمت خودم افتاد رو پام لبام تکون دادم به گوشش رسوندم باید بخابونیش که لرزید
۱.ت : نفساش به گردنم میخورد حالم بد شده بود نفسام سنگین عرق کزده بودم نگاش کردم جانکوک پریودم
کوک : اسون میگیرم با یه حرکت برش گردوندم
..................
۱.ت : دلم درد میکرد پا شدم از رفتم حمام لباسام پوشیدم رفتم کنارش که بی جون نفس نفس میزد فراموشش کن خوب
کوک : نمیتونم
۱.ت : باید بتونی از اونجا زدم بیرون رفتم یکم قرس مسکن از این خرتو پرتا خریدم برگشتم خونه کوک نبود رفتم سر تختم ساعت حدود پنج صبح بود که با صدای شکستن چیزی از خاب پریدم بلند شدم رفتم بیرون
کوک بود لبوان از دستش افتاده بود دستش خون میومد رفتم سمتش شیشه هارو جم کردم کشوندمش روی مبل پمادو زدم دورش باند پیچیدم
کوک : ۱.ت
۱.ت : بله
کوک : چرا انقد سردی
۱.ت : خوب یه دلیل بیار برای چی باید با رعیسم گرم بگیرم شب خوبی داشته باشی بلند شدم که
....
۲۱.۶k
۲۹ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.