انتخاب خواستنی پارت 4
خوشبختانه جیمین هیونگ منو از این وضعیت نجات داد
*یا سو مینا ماهم ادمیم ها.
مینا ریز خندید و ازم جدا شد، بالاخره
نیم ساعت میشد که مینا داست ناموسو میخورد
دیگه واقعا خسته شده بودم، اصلا نمیدونستم چیکار کنم، دنبال یه راه فرار بودم که با لین حرف مینا دوباره کلافه شدم
- اوپا، با من قرار بزار..... قول میدم عاشقم بشی، من هرچی بخوای بهت میدم، اصلا به بابام میگم هرچی گروهتون میخواد بهتون بده، هوم .
سرشو خم کرد سمت صورتم و منتظر جواب بود
دیگه واقعا کلافه شده بودم برا همین احمقانه ترین چیزی که به ذهنم رسید رو گفتم
+ مینایا من دوست دختر دارم.
تعجب رو میشد از تک تک. اندام های صورتش فهمید با تعجب حرف منو تکرار کرد
-دوست دختر داری؟
خیلی قاطع گفتم بله و تو چشماش نگاه کردم و منتظر بودم بره ولی برعکس یه پوزخند مسخره رو لباش نشست
ایندفعه من بودم که با تعجب نگاش میکردم، این یعنی چی؟ با صداش از فکر بیرون اومدم
- بهن ثابت کنم
+چی؟
-گفتم بهم ثابت کن، من تو این نوع باورت ندارم، میدونم که فقط میخوای منو از سر خودت باز کنی
ولی من تسلیم نمیشم، چرا نمیفهمی دوستت دارم.
+ولی من دوست ندارم چرا نمیفهمی.
صدام ناخوداگاه بلند شد ولی سریع به خودم اومدم و با ولوم پایین ادامه دادم
+تو چرا نمیفهمی من دوست دختر دارم و خیلی دوستش دارم دست از سرم بردار لطفا
- منم گفتم بهم ثابت کن.
با جدیت تمام این حرفو بهم زد و دیگه نتوستم مقاومت کنم، گوشیمو برداشتم جوری که مینا نفهمه وارد گوگل شدم
الا باید چیکار کنم دقیقا؟ وای خدا، این چی بود گفتم، الا دقیقا دارم چیکار میکنم؟
آروم باش پسر یه عکس دختر میدا میکنی و بهش نشون میدی و همه چی تموم میشه، اوهوم
اینو به خودم گفتم و توی گوگل دختر کره ای را سرچ کردم. از بین اون دخترا یکی رو که به نظر خیلی بامزه بود دانلود کردم و نشونش دادم
اول خیلی تعجب کرد ولی بعدش اخماش رفت تو هم و زیر لب یه چیزی گفت که من نشنیدم ولی همون لحظه چشمم خورد به جونگ کوک که بی صدا گفت.............
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یعنی کوک چی میخواد بگه؟
توی پارت بعد متوجه میشیم
لطفا نظرات قشنگتونو دریغ نکنین😉
*یا سو مینا ماهم ادمیم ها.
مینا ریز خندید و ازم جدا شد، بالاخره
نیم ساعت میشد که مینا داست ناموسو میخورد
دیگه واقعا خسته شده بودم، اصلا نمیدونستم چیکار کنم، دنبال یه راه فرار بودم که با لین حرف مینا دوباره کلافه شدم
- اوپا، با من قرار بزار..... قول میدم عاشقم بشی، من هرچی بخوای بهت میدم، اصلا به بابام میگم هرچی گروهتون میخواد بهتون بده، هوم .
سرشو خم کرد سمت صورتم و منتظر جواب بود
دیگه واقعا کلافه شده بودم برا همین احمقانه ترین چیزی که به ذهنم رسید رو گفتم
+ مینایا من دوست دختر دارم.
تعجب رو میشد از تک تک. اندام های صورتش فهمید با تعجب حرف منو تکرار کرد
-دوست دختر داری؟
خیلی قاطع گفتم بله و تو چشماش نگاه کردم و منتظر بودم بره ولی برعکس یه پوزخند مسخره رو لباش نشست
ایندفعه من بودم که با تعجب نگاش میکردم، این یعنی چی؟ با صداش از فکر بیرون اومدم
- بهن ثابت کنم
+چی؟
-گفتم بهم ثابت کن، من تو این نوع باورت ندارم، میدونم که فقط میخوای منو از سر خودت باز کنی
ولی من تسلیم نمیشم، چرا نمیفهمی دوستت دارم.
+ولی من دوست ندارم چرا نمیفهمی.
صدام ناخوداگاه بلند شد ولی سریع به خودم اومدم و با ولوم پایین ادامه دادم
+تو چرا نمیفهمی من دوست دختر دارم و خیلی دوستش دارم دست از سرم بردار لطفا
- منم گفتم بهم ثابت کن.
با جدیت تمام این حرفو بهم زد و دیگه نتوستم مقاومت کنم، گوشیمو برداشتم جوری که مینا نفهمه وارد گوگل شدم
الا باید چیکار کنم دقیقا؟ وای خدا، این چی بود گفتم، الا دقیقا دارم چیکار میکنم؟
آروم باش پسر یه عکس دختر میدا میکنی و بهش نشون میدی و همه چی تموم میشه، اوهوم
اینو به خودم گفتم و توی گوگل دختر کره ای را سرچ کردم. از بین اون دخترا یکی رو که به نظر خیلی بامزه بود دانلود کردم و نشونش دادم
اول خیلی تعجب کرد ولی بعدش اخماش رفت تو هم و زیر لب یه چیزی گفت که من نشنیدم ولی همون لحظه چشمم خورد به جونگ کوک که بی صدا گفت.............
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یعنی کوک چی میخواد بگه؟
توی پارت بعد متوجه میشیم
لطفا نظرات قشنگتونو دریغ نکنین😉
۵.۵k
۳۰ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.