پارت یک فیک سفارشی برای بیبیم💖
ارونا ویو
تند تند میدویدم...با دیدن درخشش چراغ ماشینی به طرفش دویدم ..
ارونا:ل لطفا ک کمکم کنید (با نفس نفس)
کسی که توی ماشین بود،شیشه ی دودی ماشینو پایین داد و با دیدن شخص داخلش، سکته رو زدم..
جیهوپ:حتما کمکت میکنم بیبی..
خواستم فرار کنم که ماشینی که دنبالم بود و دیدم..
جیمین:هیونگ نتونستیم..اعع خودت پیداش کردی؟
جیهوپ دستمو محکم کشید و منو داخل ماشین نشوند..
جیهوپ:دفعه ی چندمته؟
ارونا:م من
جیهوپ:بسههههه (با داد)خسته شدم دیگهههه هرروزززز بایددد دنبالتتت راه بیفتم ببینم کدوم گوری میخوایی فراررر کنییییی
از دادی که زد توی خودم جمع شدم وآروم گریه میکردم..
هوسوک:آ ارونا..ببخش من نمیخواستم صدام و روت بلند کنم،ولی خودت همش با لحبازیات منو عصبی میکنی..
ماشین و روشن کرد و راه افتاد..نیم نگاهی به نیم رخش انداختم..کاش هیچ وقت نمیدیدمش..
فلش بک روزی که ارونا جیهوپ و دید
داشتم پرونده ی بیمارو چک میکردم که پرستار و دیدم
پرستار:دکتر عمل فوری دارید..
ارونا:عمل چی؟
پرستار :باید تیر و از شونه ی یه بیمار خارج کنید..
لباس مخصوص و پوشیدم و رفتم اتاق جراحی..
بعد اینکه عمل و با موفقیت انجام دادم رفتم و به پرستارا سپردم با مسکن درد بیمارو بخوابونن..
خودم هم رفتم توی اتاق کارم و برای خودم یه قهوه ریختم..
داشتم از قهوم لذت میبردم که دراتاق زده شد و پرستار وارد شد:خانم دکتر بیمار بهوش اومد..
قهومو روی میز گذاشتم و به طرف اتاق بیمار رفتم..
ارونا:خب آقای (اسمشو از روی پرونده خوند)جانگ...عمل سختی داشتید..الان هم طبیعیه درد داشته باشید..
هوپی:درد ندارم.
ارونا:من دکترتونم..میدونم درد دارید..
بعد هم سرمو به دستش وصل کردم..
شیفتم داشت تموم میشد برای همین رفتم اتاق کارم تا لباسمو عوض کنم دیدم درش قفل شده...اححح حالا من چیکار کنم..
لباسامو برداشتم و رفتم اتاق بیمارم
جیهوپ:چیشده خانوم دکتر؟
بی توجه بهش روپوشمو درآوردم و کتمو روی کراپم پوشیدم..
جیهوپ:داری چیکار میکنی؟؟خجالت بکش،دکترم دکترای قدیم..
ارونا:در اتاقمو قفل کردن..چیکار میکردم؟تازه پسری به سن و سال تو حتما تا الان چنتا دوس دختر داشتی..پس اولین بارت که نیس..
جیهوپ:😐😐
این فیک تقدیم به بیبی قشنگم💕💝
تند تند میدویدم...با دیدن درخشش چراغ ماشینی به طرفش دویدم ..
ارونا:ل لطفا ک کمکم کنید (با نفس نفس)
کسی که توی ماشین بود،شیشه ی دودی ماشینو پایین داد و با دیدن شخص داخلش، سکته رو زدم..
جیهوپ:حتما کمکت میکنم بیبی..
خواستم فرار کنم که ماشینی که دنبالم بود و دیدم..
جیمین:هیونگ نتونستیم..اعع خودت پیداش کردی؟
جیهوپ دستمو محکم کشید و منو داخل ماشین نشوند..
جیهوپ:دفعه ی چندمته؟
ارونا:م من
جیهوپ:بسههههه (با داد)خسته شدم دیگهههه هرروزززز بایددد دنبالتتت راه بیفتم ببینم کدوم گوری میخوایی فراررر کنییییی
از دادی که زد توی خودم جمع شدم وآروم گریه میکردم..
هوسوک:آ ارونا..ببخش من نمیخواستم صدام و روت بلند کنم،ولی خودت همش با لحبازیات منو عصبی میکنی..
ماشین و روشن کرد و راه افتاد..نیم نگاهی به نیم رخش انداختم..کاش هیچ وقت نمیدیدمش..
فلش بک روزی که ارونا جیهوپ و دید
داشتم پرونده ی بیمارو چک میکردم که پرستار و دیدم
پرستار:دکتر عمل فوری دارید..
ارونا:عمل چی؟
پرستار :باید تیر و از شونه ی یه بیمار خارج کنید..
لباس مخصوص و پوشیدم و رفتم اتاق جراحی..
بعد اینکه عمل و با موفقیت انجام دادم رفتم و به پرستارا سپردم با مسکن درد بیمارو بخوابونن..
خودم هم رفتم توی اتاق کارم و برای خودم یه قهوه ریختم..
داشتم از قهوم لذت میبردم که دراتاق زده شد و پرستار وارد شد:خانم دکتر بیمار بهوش اومد..
قهومو روی میز گذاشتم و به طرف اتاق بیمار رفتم..
ارونا:خب آقای (اسمشو از روی پرونده خوند)جانگ...عمل سختی داشتید..الان هم طبیعیه درد داشته باشید..
هوپی:درد ندارم.
ارونا:من دکترتونم..میدونم درد دارید..
بعد هم سرمو به دستش وصل کردم..
شیفتم داشت تموم میشد برای همین رفتم اتاق کارم تا لباسمو عوض کنم دیدم درش قفل شده...اححح حالا من چیکار کنم..
لباسامو برداشتم و رفتم اتاق بیمارم
جیهوپ:چیشده خانوم دکتر؟
بی توجه بهش روپوشمو درآوردم و کتمو روی کراپم پوشیدم..
جیهوپ:داری چیکار میکنی؟؟خجالت بکش،دکترم دکترای قدیم..
ارونا:در اتاقمو قفل کردن..چیکار میکردم؟تازه پسری به سن و سال تو حتما تا الان چنتا دوس دختر داشتی..پس اولین بارت که نیس..
جیهوپ:😐😐
این فیک تقدیم به بیبی قشنگم💕💝
۳.۹k
۲۹ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.