تنهام نزار🥺🦋(2)
ا.ت: رفتم تو اتاق خودمو(ا.تو جیمین تو یه اتاق میخوابن ولی یه اتاق جدا هم دارن)درو قفل کردم خودمو پرت کردم رو تخت تا تونستم گریه کردم
10 دیقه بعد نفهمیدم چی شد که یهو خوابم برد
جیمین: چن دیقه از رفتنه ا.ت میگزره با خودم گفتم برم یکم باش حرف بزنم شاید راضی شد
رفتم سمت اتاقش درزدم جواب نداد خواستم درو باز کنم که دیدم قفله
جیمین:اا.تتت درو باز کن(کمی داد)
جیمین:با خودم گفتم حتما خوابش برده رفتم تو اتاقم گوشیمو واسه ساعت 07:00 تنظیم کردمو دراز شدم رو تختو خوابم برد
(پرش زمانی به ساعت 07:00)
جیمین:با صدایه الارم گوشیم بیدار شدم دیدم ا.ت پیشم نی افتادم یاد دیشب ههوففف خدا
رفتم سمت حموم یه حموم 15 دقیقه ای گرفتمو اومدم بیرون موهامو خشگ کردمو لباسمو پوشیدم(عکسشو میزارم) یه عطر معمولی زدم وسایلو برداشتم که برم ساعت 07:35 بود
باخودم گفتم اگه بدون خداحافظی برم ا.ت بام قهر میکنه عو بیشتر ناراحت میشه
رفتم سمت اتاقش در هنوز قفل بود صداش زدم
جیمین: اا.تت(کمی داد)من دارم میرم مراقب خودت باش زود برمیگردم...قول میدم(کمی بغض)
ا.ت:صدایه جیمینو میشنیدم اما وانمود میکردم که خوابم داشتم با صدایه خفه ای گریه میکردم
دیگه صدایه جیمینو نشنیدم....
ا.ت:صدایه جیمینو میشنیدم اما وانمود میکردم که خوابم داشتم با صدایه خفه ای گریه میکردم
دیگه صدایه جیمینو نشنیدم
باخودم گفتم حتما رفته درو باز کردم اومدم بیرون
جیمین: دیدم ا.ت جواب نمیده رفتم چمدونامو برداشتم کفشمو پوشیدم اومدم درو باز کنم که ا.ت گفت
ا.ت:زود برگردی باشه؟!(بغض سگی)
جیمین:تا صدایه ا.تو شنیدم چمدون از دستم افتاد
برگشتمو رفتم پیشش محکم بغلش کردم
ا.ت:یهو دیدم جیمین بغلم کرده منم بغلش کردم
دیگه نمیتونستم جلویه اشگامو بگیرم که زدم زیر گریه
جیمین:اشگایه ا.تو پاک کردم با خودم گفتم یچی بگم که بخنده پس بش گفتم:
واست کلی چیز میز میخرم باشه؟!😅
ا.ت:عهه دیوونه😑
جیمین:شوخی کردم بابا😁😙..ولی واست گل رز میخرم!🌹(لباشو گاز میکیره🤤)
ا.ت:میخواستیم همو ببوسیم که یهو.....
اینم پارت دوم امید وارم خوشتون اومده باشه 🙂 اگه دوس داشتید لطفا حمایتم کنید🥺
چیزیو اشتباه نوشتم به بزرگی جین ببخشید😄🤦🏻♀
10 دیقه بعد نفهمیدم چی شد که یهو خوابم برد
جیمین: چن دیقه از رفتنه ا.ت میگزره با خودم گفتم برم یکم باش حرف بزنم شاید راضی شد
رفتم سمت اتاقش درزدم جواب نداد خواستم درو باز کنم که دیدم قفله
جیمین:اا.تتت درو باز کن(کمی داد)
جیمین:با خودم گفتم حتما خوابش برده رفتم تو اتاقم گوشیمو واسه ساعت 07:00 تنظیم کردمو دراز شدم رو تختو خوابم برد
(پرش زمانی به ساعت 07:00)
جیمین:با صدایه الارم گوشیم بیدار شدم دیدم ا.ت پیشم نی افتادم یاد دیشب ههوففف خدا
رفتم سمت حموم یه حموم 15 دقیقه ای گرفتمو اومدم بیرون موهامو خشگ کردمو لباسمو پوشیدم(عکسشو میزارم) یه عطر معمولی زدم وسایلو برداشتم که برم ساعت 07:35 بود
باخودم گفتم اگه بدون خداحافظی برم ا.ت بام قهر میکنه عو بیشتر ناراحت میشه
رفتم سمت اتاقش در هنوز قفل بود صداش زدم
جیمین: اا.تت(کمی داد)من دارم میرم مراقب خودت باش زود برمیگردم...قول میدم(کمی بغض)
ا.ت:صدایه جیمینو میشنیدم اما وانمود میکردم که خوابم داشتم با صدایه خفه ای گریه میکردم
دیگه صدایه جیمینو نشنیدم....
ا.ت:صدایه جیمینو میشنیدم اما وانمود میکردم که خوابم داشتم با صدایه خفه ای گریه میکردم
دیگه صدایه جیمینو نشنیدم
باخودم گفتم حتما رفته درو باز کردم اومدم بیرون
جیمین: دیدم ا.ت جواب نمیده رفتم چمدونامو برداشتم کفشمو پوشیدم اومدم درو باز کنم که ا.ت گفت
ا.ت:زود برگردی باشه؟!(بغض سگی)
جیمین:تا صدایه ا.تو شنیدم چمدون از دستم افتاد
برگشتمو رفتم پیشش محکم بغلش کردم
ا.ت:یهو دیدم جیمین بغلم کرده منم بغلش کردم
دیگه نمیتونستم جلویه اشگامو بگیرم که زدم زیر گریه
جیمین:اشگایه ا.تو پاک کردم با خودم گفتم یچی بگم که بخنده پس بش گفتم:
واست کلی چیز میز میخرم باشه؟!😅
ا.ت:عهه دیوونه😑
جیمین:شوخی کردم بابا😁😙..ولی واست گل رز میخرم!🌹(لباشو گاز میکیره🤤)
ا.ت:میخواستیم همو ببوسیم که یهو.....
اینم پارت دوم امید وارم خوشتون اومده باشه 🙂 اگه دوس داشتید لطفا حمایتم کنید🥺
چیزیو اشتباه نوشتم به بزرگی جین ببخشید😄🤦🏻♀
۳.۷k
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.