فیک سرنوشت من پارت ۲۱
شرطا نرسیده بود ولی میزارم چرا ؟چون امتحانا به پشمم نیس پس فردا مطالعات دارم شنبه ریاضی یکشنبه هدیه هیچی ام نخوندم پدصگا
ا/ت ویو
صبح
به خاطر نور از خواب بیدار شدم
جونگکوک نبود
رفتم در رو باز کردم رفتم پایین جنی رو دیدم داشت صبحونه درس میکرد عجیب بود هیچ خدمتکاری نبود
رفتم پیشش
+چیشده جنی خانم دارن صبحونه درست میکنن
@به توچه
+هوی درست حرف بزن
@بسه دیگه برو اونور
+نگفتی براچی داری کار میکنی
فلش بک به دیشب
_جنی از فردا تو توی این خونه کار میکنی
@چی؟
_همین که شنیدی تو توی این خونه کار میکنی نه ا/ت
@ولی(بغض)
+همین که گفتم (نسبتاًبلند )
فلش بک به زمان حال
@ایشششش ...... کوک گفته من کار کنم
+اخیشششش بلاخره جایگاهت مشخص شد (پوزخند )
فلش بک به شب
ا/ت ویو
دیگه شب شده بود
این دختره جنی از صب تا حالا داشت کار میکرد
دیدم خسته شده
گفتم :
+بسه دیگه جنی بیا بشین الان میمیری
@نمیشه اگه جونگکوک بیاد دعوام میکنه
+گور بابای کوک(دختره ی ...... شیطونه میگه )
+بیا بشین خودم جوابش رو میدم
@ا/ت....... ممنون
+خواهش حالا بیا بشین
جنی اومد کنارم نشست
+میای فیلم ببینیم ؟
@اره
+باشه پس ترسناک میزارم
@باشه خوبه
فیلم رو گذاشتم داشتیم میدیدیم که به جاهای ترسناک رسید
+جیغغغغغ
@جیغغغغغ
در همین جیغ و داد های ما یهو در عمارت باز شد به خاطر فیلم ترسناک خیلی ترسیدیم
رفتیم زیر پتو
کوک ویو
شب بود کارام تموم شد رفتم خونه
رسیدم خونه جلوی در بودم که صدای جیغ شنیدم
سریع رفتم داخل دیدم ا/ت و جنی دارن فیلم میبینن وقتی دیدن در باز شده رفتن زیر پتو
رفتم سمتشون پتو رو از روشون کشیدم
+جیغغغغغ
_چته بابا گوشم کر شد
+تو.......تو اینجا چه کار می کنی
_اومدم خونم ها
+اها
_جنی مگه بهت نگفتم باید کار های عمارت رو تو بکنی پس چرا نشستی فیلم میبینی هااا (داد )
@ب....ب...خشید(گریه )
+ساکت من گفتم کار نکنه نمیگی یه چیزیش میشه این همه کار
_ باشه ولی باید به حرف من گوش میکرد
+داشت گوش میکرد من گفتن کاری بش نداشته باش
_باشه دیگه بسه تو هم گریه نکن حوصلتو
ندارم
@باش (با گریه )
ا/ت ویو
کوک رفت بالا
@ممنون
+خواهش
به جنی گفتم
+جنی...... من تورو اصن نمیشناسم میشه کاملا توضیح بدی زندگیتو
@خب ببین ا/ت .........
اهم اهم بسه
شرطا
۳۸لایک
۳۰ کامنت
شرطا رو برسونید ها
ا/ت ویو
صبح
به خاطر نور از خواب بیدار شدم
جونگکوک نبود
رفتم در رو باز کردم رفتم پایین جنی رو دیدم داشت صبحونه درس میکرد عجیب بود هیچ خدمتکاری نبود
رفتم پیشش
+چیشده جنی خانم دارن صبحونه درست میکنن
@به توچه
+هوی درست حرف بزن
@بسه دیگه برو اونور
+نگفتی براچی داری کار میکنی
فلش بک به دیشب
_جنی از فردا تو توی این خونه کار میکنی
@چی؟
_همین که شنیدی تو توی این خونه کار میکنی نه ا/ت
@ولی(بغض)
+همین که گفتم (نسبتاًبلند )
فلش بک به زمان حال
@ایشششش ...... کوک گفته من کار کنم
+اخیشششش بلاخره جایگاهت مشخص شد (پوزخند )
فلش بک به شب
ا/ت ویو
دیگه شب شده بود
این دختره جنی از صب تا حالا داشت کار میکرد
دیدم خسته شده
گفتم :
+بسه دیگه جنی بیا بشین الان میمیری
@نمیشه اگه جونگکوک بیاد دعوام میکنه
+گور بابای کوک(دختره ی ...... شیطونه میگه )
+بیا بشین خودم جوابش رو میدم
@ا/ت....... ممنون
+خواهش حالا بیا بشین
جنی اومد کنارم نشست
+میای فیلم ببینیم ؟
@اره
+باشه پس ترسناک میزارم
@باشه خوبه
فیلم رو گذاشتم داشتیم میدیدیم که به جاهای ترسناک رسید
+جیغغغغغ
@جیغغغغغ
در همین جیغ و داد های ما یهو در عمارت باز شد به خاطر فیلم ترسناک خیلی ترسیدیم
رفتیم زیر پتو
کوک ویو
شب بود کارام تموم شد رفتم خونه
رسیدم خونه جلوی در بودم که صدای جیغ شنیدم
سریع رفتم داخل دیدم ا/ت و جنی دارن فیلم میبینن وقتی دیدن در باز شده رفتن زیر پتو
رفتم سمتشون پتو رو از روشون کشیدم
+جیغغغغغ
_چته بابا گوشم کر شد
+تو.......تو اینجا چه کار می کنی
_اومدم خونم ها
+اها
_جنی مگه بهت نگفتم باید کار های عمارت رو تو بکنی پس چرا نشستی فیلم میبینی هااا (داد )
@ب....ب...خشید(گریه )
+ساکت من گفتم کار نکنه نمیگی یه چیزیش میشه این همه کار
_ باشه ولی باید به حرف من گوش میکرد
+داشت گوش میکرد من گفتن کاری بش نداشته باش
_باشه دیگه بسه تو هم گریه نکن حوصلتو
ندارم
@باش (با گریه )
ا/ت ویو
کوک رفت بالا
@ممنون
+خواهش
به جنی گفتم
+جنی...... من تورو اصن نمیشناسم میشه کاملا توضیح بدی زندگیتو
@خب ببین ا/ت .........
اهم اهم بسه
شرطا
۳۸لایک
۳۰ کامنت
شرطا رو برسونید ها
۱۲.۴k
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.