مافیا گرل وحشی🖤
مافیا گرل وحشی🖤
کوک:ا/ت زد عموش رو کشت خیلی عادی گفت عمو زیاد دارم توی ماشین هیچ صدایی جز هق هق مگی نبود
ا/ت: فک کردم الان قرارع داستان باحال بشه ولی بی گناه بود صداش رو از توی گوشیم حذف کردم هوووففف رسیدیم خونه تا رفتیمتو دیدم جیمین و نازنین روی هم افتادن
نازنین:جیمین منحرف وایساا دارننون شیرینب قالب میزنی میگی شبیه چیزی نشه صبرکن بگیرمت
جیمین:از قسط خودم رو انداختم اونم افتاد روم ک همون لحظه ا/ت و کوک و ی دختره دیگه اومدن تو
کوک:اا بدموقع مزاحم شدم
نازنین:نه به خدا اونجوری نیست ای خدا جیمیننننن
ا/ت:امیدوارم از قسط نبوده باشه😏✊🏻
نازنین:نه نبود من رفتم سراغ کار ااا مگی تو چیکار میکنی اینجا
من اوردمش ی سزی کارا باهاش دارم جئون و پارک بمونید کارتون دارم خودمم دارم میرم حموم
کوک:بعد از چند دقیقه رفتم صداش بزنم ک دیدم با یه حوله پوشیده جلوی کمد اتاقش ایستاده
یاا اینجا چیکار میکنی
کوک:واقعا انقدر سردی نسب به این موضوع؟؟من الان ترو با حوله دیدم
خودت میگی حوله پس بدنم پوشیدس
کوک:بخیه پشت پات مال چیه؟؟
عموم همینی ک امروز کشتمش ی بار شکنجم کرد پام رو تا مرز کنده شدن برید ببین پسر جون من لخت بشم کلی زخم میبینی الانم برو لباس میپوشم میام
کوک:اهوم
باورم نمیشه چه خانواده ای حق داره از مردا بدش بیاد
ا/ت: زنگ زدم به لویی و گفتم مکانی که گروه جک توشن رو بفرستههوا اونم بعذ چند دقیقه گفت تموم شد کارشون
خوب گروه جک از بین رفت چون با اون عکس ها میخواست دست روی نقطه ضعف من بزاره کل داستان رو تعریف کردم واسه نازنین مگی حسابییی شرمنده شده بود و نازنین لطیف قلبه و بخشیدش
جئون یکی از مردای گروت رو میخوام
کوک:کیو؟
پارک رو نازنین با اون از همه بهتره جک با گروهه شیر ها در ارتباط بود حالا ک کشته شدن پس گروه شیر انتقام میگیره پس پارکتومیشی محافظ نازنین و مگی خب جئون توهم باید با من باشی جئون؟خونه داری؟؟
کوک:اره
پس پاشو بریم اونجا برای نقشه باید از هم جدا باشیم وگرنه گیر کی افتیم
پارت پانزده🖤👸🏻
کوک:ا/ت زد عموش رو کشت خیلی عادی گفت عمو زیاد دارم توی ماشین هیچ صدایی جز هق هق مگی نبود
ا/ت: فک کردم الان قرارع داستان باحال بشه ولی بی گناه بود صداش رو از توی گوشیم حذف کردم هوووففف رسیدیم خونه تا رفتیمتو دیدم جیمین و نازنین روی هم افتادن
نازنین:جیمین منحرف وایساا دارننون شیرینب قالب میزنی میگی شبیه چیزی نشه صبرکن بگیرمت
جیمین:از قسط خودم رو انداختم اونم افتاد روم ک همون لحظه ا/ت و کوک و ی دختره دیگه اومدن تو
کوک:اا بدموقع مزاحم شدم
نازنین:نه به خدا اونجوری نیست ای خدا جیمیننننن
ا/ت:امیدوارم از قسط نبوده باشه😏✊🏻
نازنین:نه نبود من رفتم سراغ کار ااا مگی تو چیکار میکنی اینجا
من اوردمش ی سزی کارا باهاش دارم جئون و پارک بمونید کارتون دارم خودمم دارم میرم حموم
کوک:بعد از چند دقیقه رفتم صداش بزنم ک دیدم با یه حوله پوشیده جلوی کمد اتاقش ایستاده
یاا اینجا چیکار میکنی
کوک:واقعا انقدر سردی نسب به این موضوع؟؟من الان ترو با حوله دیدم
خودت میگی حوله پس بدنم پوشیدس
کوک:بخیه پشت پات مال چیه؟؟
عموم همینی ک امروز کشتمش ی بار شکنجم کرد پام رو تا مرز کنده شدن برید ببین پسر جون من لخت بشم کلی زخم میبینی الانم برو لباس میپوشم میام
کوک:اهوم
باورم نمیشه چه خانواده ای حق داره از مردا بدش بیاد
ا/ت: زنگ زدم به لویی و گفتم مکانی که گروه جک توشن رو بفرستههوا اونم بعذ چند دقیقه گفت تموم شد کارشون
خوب گروه جک از بین رفت چون با اون عکس ها میخواست دست روی نقطه ضعف من بزاره کل داستان رو تعریف کردم واسه نازنین مگی حسابییی شرمنده شده بود و نازنین لطیف قلبه و بخشیدش
جئون یکی از مردای گروت رو میخوام
کوک:کیو؟
پارک رو نازنین با اون از همه بهتره جک با گروهه شیر ها در ارتباط بود حالا ک کشته شدن پس گروه شیر انتقام میگیره پس پارکتومیشی محافظ نازنین و مگی خب جئون توهم باید با من باشی جئون؟خونه داری؟؟
کوک:اره
پس پاشو بریم اونجا برای نقشه باید از هم جدا باشیم وگرنه گیر کی افتیم
پارت پانزده🖤👸🏻
۹.۴k
۱۹ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.