꙳ همکلاسی غیرتی من ꙳
꙳ همکلاسی غیرتی من ꙳
Part 7
(از زبان ا/ت)
چشمامو باز کردن دیدم همون دختران و یه مرد و گفتم
ا/ت :از من چی می خواین ؟
یکی از دخترا به اسم لونا امد جلو و گفت :
لونا : دیگه نباید به جونگ کوک نزدیک بشی و برای اینکه حرفمونو گوش بدی برات یه تنبیه داریم
بعد رو به مرده گفت
لونا :شروع کن
و مرده شروع کرد به زدن من و دست از دهن من خون می امد
(از زبان جونگ کوک)
قرار بود امروز با ا/ت برم خونه و قرار شد تو حیاط مدرسه منتظرم بمونه ولی نبود شاید خودش تنها رفته با خودم گفتم یک ذره تو همونجا قدم بزنم بعد برف برف تا یه ۴۰سانتی روی زمین ارتفاع داشت داشتم قدم می زدم که صدای گریه یک نفرو شنیدم و رفتم سمتش دیدم لونا و دوستاش و اون پسره دارن ا/ت رو می زنن سری رفتم سمت پسره و انقدر زدمش که بی هوش شد و به لونا گفتم
جونگ کوک : اگه یک بار دیگه به ا/ت بردیم بشی زندت نمی زارم و رفت رفتم سمت ا/ت و دیدم داره از دهنش خون میاد خیلی نگرانش بودم با یه دستمال خونشو پاک کردم و کمکش کردم راه بره
جونگ کوک : حالت خوبه
دیدم صورتم خیسه و دارم گریه می کنم .....
حمایت.... 💜؟
Part 7
(از زبان ا/ت)
چشمامو باز کردن دیدم همون دختران و یه مرد و گفتم
ا/ت :از من چی می خواین ؟
یکی از دخترا به اسم لونا امد جلو و گفت :
لونا : دیگه نباید به جونگ کوک نزدیک بشی و برای اینکه حرفمونو گوش بدی برات یه تنبیه داریم
بعد رو به مرده گفت
لونا :شروع کن
و مرده شروع کرد به زدن من و دست از دهن من خون می امد
(از زبان جونگ کوک)
قرار بود امروز با ا/ت برم خونه و قرار شد تو حیاط مدرسه منتظرم بمونه ولی نبود شاید خودش تنها رفته با خودم گفتم یک ذره تو همونجا قدم بزنم بعد برف برف تا یه ۴۰سانتی روی زمین ارتفاع داشت داشتم قدم می زدم که صدای گریه یک نفرو شنیدم و رفتم سمتش دیدم لونا و دوستاش و اون پسره دارن ا/ت رو می زنن سری رفتم سمت پسره و انقدر زدمش که بی هوش شد و به لونا گفتم
جونگ کوک : اگه یک بار دیگه به ا/ت بردیم بشی زندت نمی زارم و رفت رفتم سمت ا/ت و دیدم داره از دهنش خون میاد خیلی نگرانش بودم با یه دستمال خونشو پاک کردم و کمکش کردم راه بره
جونگ کوک : حالت خوبه
دیدم صورتم خیسه و دارم گریه می کنم .....
حمایت.... 💜؟
۱۶.۹k
۲۷ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.